سینما داریوش
1402/2/16

سینما داریوش یکی از شش سینمای محله‌ی ما بود. این شش سینما اینها بودند: سینما ستاره (در خیابان امیریه- بین خیابانهای انصاری و شیبانی)- سینما داریوش (در خیابان قزوین- نزدیک خیابان امیریه) سینما فلور (در خیابان امیریه- چهارراه معزالسطان). سینما فرخ (در ضلع جنوب شرقی میدان قزوین)- سینما خیام (در خیابان سی‌متری- کنار بیمارستان فارابی) و سینما فری...


در کوچه‌های تنگ و تودرتوی غم
1402/2/16

در کوچه‌های تنگ و تودرتوی غم می‌رفتم و آواز می‌خواندم
با رنجهای دیرمان هم‌ساز می‌خواندم
آواز محزونم چه حزن پرطنینی داشت
لبریز بود از زجر بی‌پایان
...


بازتاب مرگ در سروده‌های نیما
1402/2/16

مرگ هم، مانند زندگی، در سروده‌های نیما بازتابی چشم‌گیر یافته، بازتابی با شکلهای گوناگون و با رنگهای کبود یا سیاه یا سرخ، در تصویرهای اثرگذار و یادمان. نخستین سروده‌ی نیما که در آن مرگ بازتاب یافته، "خانواده‌ی سرباز" (سروده‌ی زمستان سال ١٣٠٤) است...


چه سوگوار بهاری!
1402/1/16

چه سوگوار بهاری!
بهار مرده‌دل داغدار و غمباری
بنفشه‌هاش کبودند و لاله‌هاش سیاه
و آه از دل پر سوز و سوگ سنبلها
...


قرابیه
1402/1/16

صبح روز چهاردهم فروردین سال ١٣٥٣- حدود ساعت ٩- بود و من و دو تا از دوستان، روی سکوی جلو درب اصلی دانشکده نشسته بودیم و داشتیم تعریف می‌کردیم که تعطیلات نوروزی چه‌جوری گذشت و چه‌کارها کردیم و کجاها رفتیم. تا ساعت ده کلاس نداشتیم. بعدش کلاس آنالیز دو داشتیم...


بازتاب زندگی در سروده‌های نیما
1402/1/16

زندگی در سروده‌های نیما بازتابی گسترده و چندوجهی دارد. یک وجه از آن تعریف و تفسیر معنای زندگی از دیدگاه نیماست. وجه دیگر آن بیان شاعرانه‌ی ویژگیهای زندگی نیماست. وجه بعدی تصویرهایی از زندگی دیگر زندگان شعر نیما- از ققنوس تا تیزپرواز و از ناقوس تا پادشاه فتح- است...


کوچه‌ی دکتر عنایت
1401/12/16

کوچه‌ی دکتر عنایت کوچه‌ای بود شرقی- غربی، بین دو خیابان موازی شیبانی و انصاری و موازی با آن‌دو. سر شرقی‌اش به خیابان جنوبی چهارراه ملک ختم می‌شد و سر غربی‌اش به آخرین کوچه‌ای که بخشهای غربی دو خیابان انصاری و شیبانی را به هم وصل می‌کرد. خانه‌ی ما تقریبن در وسط این کوچه و در بخش شمالی آن بود...


زن زندگی می‌آفریند
1401/12/16

زن زندگی می‌آفریند
با دستهای دلنوازش
می‌پروراند نسلهای تازه‌رس را
در دامن مهرش که زایاست
...


شرح درد در شعر نیمای دردمند
1401/12/16

به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده‌ی خود را؟
تا کشم از سینه‌ی پردرد خود بیرون
تیرهای زهر را دل‌خون
(وای بر من)


نگاهی کوتاه به "تعریف و تبصره"
1401/11/16

اصلیترین کار نیما در زمستان سال ١٣٣١ نوشتن "تعریف و تبصره" بود. [ایرج پارسی‌نژاد- در کتاب "نیما یوشیج و نقد ادبی"- تاریخ نگارش این متن توسط نیما را، به اشتباه، خردادماه ١٣٢٢ نوشته است. (ص ١٨٨)] این نوشته، در حقیقت، مجموعه‌ی یادداشتهایی درباره‌ی شعر و شاعری و حاشیه‌هایی بر بعضی از شعرهای خود نیما و شاعران دیگر است...


صفحات: |1| |2| |3| |4| |5| |6| |7| |8| |9| |10| |11| |12| |13| |14| |15| |16| |17| |18| |19| |20| |21| |22| |23| |24| |25| |26| |27| |28| |29| |30| |31| |32| |33| |34| |35|
نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا