طبق فلسفهی هگل، رهایی روح از کالبد محسوسش در شعر به کمال میرسد، چون ابزار یا دستمایهی هنر شاعری خیالیست کاملاً درونی و ذهنی. شعر با موسیقی دارای این وجه مشترک است که صوت، کالبد محسوس [یا صورت] هردوی آنهاست- البته منظور از قالب در اینجا پوشش مادی نیست بلکه وسیلهایست برای ارتباط ذهنها با همدیگر. ولی در شعر، برخلاف موسیقی، صوت که همان صوت محض است، غایت اصلی نیست. در شعر صوت به واژه تبدیل میشود که بهخودیخود هیچ معنایی ندارد، بلکه صرفاً نشانهای آزاد برای نمایاندن تصور یا خیالی است.