سکوت
1392/9/16

در قلب هر سکوت سرودی‌ست رازناک
خنیاگر ترانه‌ی افسوسهایمان
سرمی‌کشد از آتش خاموش یادها
ناگفته‌های خاطره را می‌کند بیان.
...


شانزده‌ آذر
1392/9/16

از ماجرای شانزده آذر در اوایل پاییز سال پنجاه- یعنی زمانی که شانزده ساله بودم- خبردار شدم. مهدی شوشتری که در مهرماه آن سال از قضای روزگار همکلاسی بغل‌دستی‌ام شده و تنها همکلاسیمان بود که کله‌اش بوی قرمه سبزی می‌داد و بچه‌ی سیاسی خیلی روشنی بود که حافظه‌ای استثنایی داشت و تمام ماجراهای سیاسی صد سال اخیر ایران را با تمام جزئیاتشان می‌دانست...


میان گریه می‌خندم
1392/8/28
حافظ باورمند به این باور بود که حتا اگر دلمان از غم خون است می‌بایست چون جام شراب خندان‌لب و خوش‌رو باشیم، نه این‌که تا زخمی و دردی و رنجی نصیبمان می‌شود چون چنگ بنالیم و فغان کنیم...

مرثیه در سوگ ساز شکسته
1392/8/23
ای ساز بی‌نوای شکسته
ای تارهای روح تو از هم گسسته
دردا و حسرتا که شدی دفن در سکوت
حال‌آن‌که بود قلب تو سرشار از سرود
...

مژده‌گوی روز باران
1392/8/23
برای نیما فرم شعر از درجه‌ی اهمیت بالایی برخوردار بود و او بر این باور بود که در حقیقت این فرم است که معنا را تبدیل به شعر می‌کند. نیما معتقد بود که معنا باطن شعر و فرم ظاهر شعر است، یا بهتر است گفته شود معنا مغز شعر و فرم پوسته‌ی آن است، و اگرچه مغز و باطن بر پوسته و ظاهر مقدم است و نسبت به آنها اصل محسوب می‌شود...
                                   

به یاد زنده‌یاد دکتر علی‌اکبر نقی‌پور
1392/8/2
دوشنبه 29 مهر 1392 دکتر علی‌اکبر نقی‌پور پس از چند سال مبارزه‌ی رنج‌بار با بیماری سرطان و تحمل زجر و عذاب فراوان، سرانجام در بیمارستان پارس جهان ما را بدرود گفت و در دیار یادها به آرامش ابدی رسید...

تأملی در شعر "خانه‌ام ابری‌ست"
1392/7/29
موضوع شعر "خانه‌ام ابری‌ست" ظاهراً ساده است. در یک روز ملال‌انگیز ابری که ابرهای انبوه تیره و عقیم آسمان خانه و دنیای نیما را پوشانده، و باد از فراز گردنه چونان مستی خراب به خود می‌پیچد و پیش می‌آید و نیما را پریشان خاطر می‌کند...

لافزنی‌های حافظ خودستا
1392/7/22
اغراق نیست اگر ادعا کنم که در میان شاعران فارسی زبان حافظ خودستاترین شاعر است. او به والامقامی شعر آسمانی‌اش و ارجمندی بی‌همتای سخن گوهرینش کاملاً آگاه بود و بر مبنای همین آگاهی به خود افتخار می‌کرد و از سر شوخ‌طبعی و شیرین‌زبانی لاف می‌زد و خود را می‌ستود...

سروش و نقشش در شاه‌نامه
1392/7/14
سروش که صورت اوستایی گویش آن Sraosha بوده، در اصل فرمانبری معنی می‌داده است. در آیین مزدیسنا سروش از بزرگ‌ایزدان بوده و با صفتهای آسمانی، نیک، پاک، پاداش‌بخش، توانا، پیروزمند، دلیر، اهورایی توصیف شده، یکی از وظیفه‌های اصلی‌اش هم این بوده که به بشر رسم فرمانبری از فرمانهای اهورامزدا را بیاموزد و راه پیروی از او را نشانش بدهد...
 

روز اول مهر سال پنجاه و دو
1392/7/1
از مهرماه سال پنجاه عشق به دانشکده فنی توی دلم جوانه زد. توی این سال یکی از همکلاسیهای دبیرستانیم که بچه‌ی اهواز بود و از دو سه سال قبلش همکلاسیم بود، تصادفاً یا بنا به خواست سرنوشت، روز اول مهر آمد نشست پهلوم و شدیم همکلاسیهای شانه به شانه. این همکلاسیم که اسمش مهدی شوشتری بود، موهای وزوزی بلوطی‌رنگ داشت و از آن بچه‌های خون‌گرم و باحرارت خوزستانی بود...

صفحات: |1| |2| |3| |4| |5| |6| |7| |8| |9| |10| |11| |12| |13| |14| |15| |16| |17| |18| |19| |20| |21| |22| |23| |24| |25| |26| |27| |28| |29| |30| |31| |32| |33|
نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا