چهارپایان شعر نیمایوشج
1399/4/18

نیما شاعری طبیعت‌دوست و طبیعت‌گرا بود و سالها و فصلها و ماههای زیادی از عمرش، به خصوص در دوره‌ی نوجوانی، در دل طبیعت یوش و روستاهای پیرامون آن، و در جنگل و کوه‌پایه و بیشه و دشت و صحرا و درکناره‌ی رودخانه یا لب چشمه گذشته بود و با طبیعت انس و الفتی تمام، قوی و ناگسستنی داشت...


خودکشی
1399/4/18

از حیاط می‌آم بیرون. درو می‌بندم. تا یه ربع دیگه همه چی برای همیشه تموم می‌شه. تمومِ تموم. نباید اینقدر دست دست می‌کردم. باید تو اون ده سالی که آمریکا بودم قال قضیه رو می‌کندم. تو همون ده سالی که تو اون سوراخ موش بوگندو، تو زیرزمین اون خراب شده، تو جهنم سر کردم. تنهای تنها. بی‌پشت و پناه. آخه اسم اونم زندگی بود؟...


دو سرو خمره‌ای
1399/3/16

فرهاد، پسرعمه‌ی مادرم، بچه‌فنی‌ست، ورودی سال چهل‌ویک، دایی همسرش هم استاد گنجه‌ای مشهور بود- صاحب‌امتیاز مجله‌ی فکاهی باباشمل،استاد گروه مکانیک دانشکده فنی و رئیس دانشکده بعد از مهندس ریاضی، بین سالهای چهل‌ودو تا چهل‌وچهار. یک روز که با فرهاد نشسته بودیم و...


دیدار با شاعران
1399/3/15

رهگذر بودم و می‌رفتم آرام آرام
به سفر
سفری رازآگین
در دیاران خیال
از دیاری به دیاری دیگر
...


"فرهنگ" در ادبیات ایران
1399/3/15

واژه‌ی فرهنگ از دو بخش "فر" و "هنگ" تشکیل شده است. "فر" یا "فرا" ریشه در اوستا دارد و به معنای "پیش" است. در زبان پارسی به عنوان پیش‌وند، در ساختمان تعدادی از اسم‌ها و صفتها و فعلها شرکت دارد، از جمله فرزند، فرزانه، فرارسیدن، فرارفتن، فراخواندن، فرمودن، فرستادن، فرهیختن، فرهیخته، فرستاده، فرموده، و...


عقاب نیمایوشیج و عقاب خانلری
1399/2/12

عقاب در شعر پارسی جایگاه و جولانگاه هزارساله دارد، از روزگار دقیقی و فردوسی، در سده‌ی چهارم خورشیدی، تا روزگار لاهوتی و پروین اعتصامی، در سده‌ی چهاردهم خورشیدی، شاعران فراوانی در شعر خود از عقاب نام برده و به او اشاره کرده‌اند، از جمله دقیقی، فردوسی، اسدی، منوچهری، فرخی، ناصرخسرو، مسعود سعد و...


سمنو آی سمنو
1399/2/12

- سمنو آی سمنو... مال پای هف‌سین سمنو... سمنو آی سمنو... مال پای هف‌سین سمنو...
نوروز صبح زود روز آخر اسفند لگن سمنویی را که شب قبل زنش پخته بود، گذاشته بود روی سرش و داشت توی کوچه‌های شهر می‌گشت و داد می‌زد: سمنو آی سمنو... مال پای هف‌سین سمنو... سمنو آی سمنو... مال پای هف‌سین سمنو...


شصت و پنج سال گذشت
1399/2/12

شصت و پنج سال از تولدم گذشت
شصت و پنج سال رهسپردنی که بود پرفراز و پرفرود
شصت و پنج سال طی شده که عمر آن فقط کمی درازتر از عمر آه بود
شصت و پنج سال رنج و شادی به یاد ماندنی
...


خانم بهار نازنین
1398/12/24

خانم بهار نازنین! سلام
حالتان خوش است؟
کیفتان چطور؟
هست کوک؟
سردماغ و دلخوشید؟
حال ما که هیچ خوب نیست...


سفره‌ی هفت‌سین
1398/12/24

چند ساعت مانده بود به تحویل سال نو که نجمه سفره‌ی هفت‌سین را انداخت وسط اتاق بزرگه و خانوم بزرگ که در تمام طول سال جایش توی اتاق کوچیکه، معروف به اتاق پشتی‌داره، بود؛ و گوشه‌ی بالای آن اتاق، طرفی که پنجره نبود، روی تشکچه‌ی مخصوصش قوز کرده بود و تسبیح انداخته و ذکر گفته بود، بعد از یک سال ورد خواندن و ذکر گفتن و تسبیح چرخاندن، به سختی از جا بلند شد و...


صفحات: |1| |2| |3| |4| |5| |6| |7| |8| |9| |10| |11| |12| |13| |14| |15| |16| |17| |18| |19| |20| |21| |22| |23| |24| |25| |26| |27| |28| |29| |30| |31| |32| |33| |34| |35|
نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا