حکایت سیزده به در نمایندگان فنیان در چمنزاری گل‌افشان به سبک گلستان
1394/2/12

نیمروزی، در سیزده به دری نوروزی، در عنفوان جوانی، چنان‌که افتد و دانی، و بعضی از ظرایف و لطایف آن را هم هرگز ندانی، جمع قلیلی از فنیان به نمایندگی از قاطبه‌ی کثیر دانشجویان، در چمنزاری مفرح، و تحت آفتابی مشعشع، بر زمینی مسطح، گرد هم آمدند و بساط ساز و آواز، و اسباب کباب و شراب و رباب گستردند و محفل انس و الفتی، و مجلس بهجت و بشاشتی فراهم کردند...


چه گوارا در تریا
1393/2/4

ساعت ده و نیم صبح بود و با بچه‌ها دو طرف یکی از میزهای نزدیک در تریا نشسته بودیم، چای و شیرینی ناپلئونی می‌خوردیم. من رویم به در بود و ممدرضا روبه‌رویم نشسته بود و داشت یک چشمه از شیرینکاری‌هایش سر کلاس دکتر تابنده را تعریف می‌کرد. همین‌طور که داشتم چای فنجانم را هرت می‌کشیدم و به تعریف ممدرضا گوش می‌کردم...


حسناخانوم
1393/1/31

تازه از راه‌باریکه‌ای که بازار تجریش را به امام‌زاده صالح وصل می‌کرد، گذشته و وارد صحن امام‌زاده شده بودم که یکدفعه نگاهم افتاد به خانمی چادرسیاهی که داشت آن طرف صحن، سر شمع‌فروش گوشه‌ی صحن دادوبیداد می‌کرد. چیزی توی رفتار و صدای جیغ جیغش بود که برایم آشنا بود و...


حسن آقا
1393/1/31

وقتی توی کاباره لیدوی پاریس، توی خیابان شانزه‌لیزه، در حالی‌که دستهایش را انداخته بود گردن دو تا زن بلوند نیمه برهنه، و این یکی داشت لپش را ماچ می‌کرد، آن یکی داشت از یک گیلاس پایه‌بلند، شراب قرمز توی دهانش می‌ریخت، دیدمش؛ با این‌که قیافه‌اش به نظرم خیلی آشنا آمد ولی اول نشناختمش...


جناب تنبل خان آق‌دایی پرست
1391/10/23
 جناب تنبل خان آق‌دایی پرست مرد حقیقتاً بزرگ و بی‌همتایی بود. یک مرد واقعی و به تمام معنا مرد . تاپ ف تاپ. در اوج. در قله‌های سربه‌فلک‌کشیده و دسترس‌ناپذیر رفعت. در نهایت والایی و تعالی روح و روان و جسم و جان. یک شخص شخیص بی‌نظیر. یک آدم رفیع‌مرتبه‌ی بی‌همتا. یک ستیغ‌نشین قاف انسانیت و معرفت. یک نمی‌دانم چی‌چی...

یادی هم از حسن آقا بکنیم
1391/10/22
برای من و چند تا از دوستهای هم‌دوره‌ای دانشکده فنی، "حسن آقا" سمبل گوریلهای صداکلفت دانشکده بود، آن انقلابی‌نماهای دوآتشه‌ی متظاهری که به غیر از همپالکیهای خودشان هیچ‌کس را قبول نداشتند و به بقیه همیشه چپ چپ نگاه می‌کردند، طوری که انگار از آدم ارث پدرشان را طلب داشتند، آن ترش‌روهایی که همیشه‌ی خدا ابرو گره کرده و اخمو بودند و...

من لایک می‌کنم، پس هستم
1391/10/10
من لایک می‌کنم، پس هستم...
امروز
هشتاد و هفت مطلب را
با شصت و پنج عکس
و بیست و شش موزیک ویدئو  لایک کرده‌ام...

ختابه‌ای ثراپا صیاح‌پوش برای مراصم طدفین ژاک دریدا
1391/7/16
طو هم که رفطی، ژاک دریدا!
بدون عان که بدانی برای چه آمده بودی
فقت برای عان که بشکنی
هرعان‌چه صاخطه اسط؟
طنحا برای عان‌که بشکنی...

هان ای دروغ!
1391/7/16
هان ای دروغ معجزه‌گر، ای گره‌گشا!
هان ای دروغ دلبر زیبا!
ای نازنین نگار فریبا!
لبریز از تو است دهانهای حیله‌گر
با حکم تو....

خواهی نشوی رسوا، هم‌رنگ جماعت شو
1391/7/16
 یک پند ز من بشنو، ای  روشنی دیده!
بنویس به خط زر این پند پسندیده
آن را تو هزاران بار هرروز بخوان با خود
هستی اگر، ای دل‌بند! از مردم فهمیده
کار تو شود با آن، بس راحت و بس آسان...

صفحات: |1| |2| |3| |4|
نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا