آبان ماه تولد نیما یوشیج، سازندهی آزادراه شعر نیمایی است. این شاعر اندیشمند، هفتاد و هفت سال پیش، در روزگاری که شعر فارسی دچار یکنواختی کسالتبار و رکود تباهکننده شده بود و چنین به نظر میرسید که به بنبست رسیده یا در سراشیب انحطاط در حال سقوط است، آزادراه تازهای بر آن گشود و شعر فارسی را پرتوان و پویان در مسیر آن آزادراه که شعر آزادش نامید، راهی کرد. او هرگز فرصت نکرد که نظریهی شعریاش را به صورت جمعبندی شده و منظم تدوین کند و درسنامهای دربارهی ویژگیهای کمّی و کیفی عروض نوینش بنویسد ولی در نوشتههایی نامهوار یا نامههایی واقعی که برای دوستان و همراهانش مینوشت، از لحاظ نظری خصوصیات سبک نوین شعریاش را به صورت پراکنده و نامنظم توضیح داد و در عمل هم نمونههای عالیقدری از شعر در این قالب ابداعی جدید سرود که نه تنها درخشان و یادمان بوده و هستند بلکه هر یک کلاس درسیست برای شاعران نوسرا که میخواستند و میخواهند در این راه گام بگذارند و پیرو راه شعر نیمایی باشند. پس از حدود دو دهه تلاش پیگیر و مداوم، شعر نیمایی به عنوان قالبی نوین در شعر فارسی جا افتاد و برای حدود دو دهه هم قالب غالب و پیشآهنگ شعر معاصر بود. شاعران پیرو نیما در راه شعر نیماییاش، در این حدود دو دهه، آثار ارجمندی در این قالب خلق کردند. ولی از اواخر دههی شصت رفته رفته شعر نیمایی به سوی افول رفت و شاعران نامدار نیمایی به تدریج یا درگذشتند، یا مهاجرت کردند و از صحنهی ادبی ایران دور شدند، یا به سمت سرودن شعر بیوزن یا کلاسیک گرایش پیدا کردند. در نتیجه قالب شعر نیمایی از اوایل دههی هفتاد، از قالب غالب و پیشرو شعر معاصر به قالبی مغلوب و از نفس افتاده تبدیل شد و جایش را به شعر بیوزن داد. شاعران موزونسرای باقیمانده یا تازه ظهور کرده هم به انواع قالبهای سنتی شعر- به ویژه غزل و قصیده و مثنوی و رباعی و دوبیتی- یا قالبهای نیمهسنتی- به ویژه چهارپاره- گرایش پیدا کردند و تعداد شاعران نیماییسرا و شعرهای نیمایی سروده شده از آن پس به سرعت کم و کمتر شد و قالب نیمایی به قالبی منفعل و ناپویا و راکد تبدیل شد که لنگلنگان و از نفس افتاده توسط چند تن از شاعران نیماییسرای باقیمانده از گذشته و تعداد معدودی شاعر نیماییسرا، از نسل سوم و چهارم شاعران پس از نیما، حرکتی کندپو، بیرمق و ناتوان داشت. یکی از علتهای اصلی بیرغبتی شاعران به قالب شعر نیمایی و رغبت شدیدشان به شعر منثور از سالهای آخر دههی شصت به بعد، بسیار دشوارتر بودن کار سرودن شعر موزون نیمایی نسبت به شعر ناموزون، و بسیار ساده و بیزحمت بودن کار سرودن شعر بیوزن بوده و هست. بنابراین، هنگامیکه هم از نظر وضعیت اجتماعی و فرهنگی و هم به لحاظ عادت ادبی راه برای سرودن شعر بیوزن کاملاً باز شد و تمام قیدهای فنی از جمله قید وزن و آهنگ کلام و حتا معنا کنار گذاشته شد و بیقیدی کامل بر حوزهی شعر حاکم شد، و سرودن بیمایه و بیزحمت و بدون نیاز به عرقریزان روح رواج عمومی یافت، طبیعی بود که گرایش به سرودن شعر موزون نیمایی کاهش شدید یابد و گرایش به سرودن شعر بیوزن بر آن غالب شود. حتا کار سرودن شعر در قالبهای کلاسیک و نوکلاسیک هم سادهتر از کار سرودن شعر در قالب نیمایی است. به همین علت، این نوع شعر هم رواج و رونقش را از دست نداد و با امکانات وسیع رسانهای و مادی و تریبونهای فراوانی که در اختیار داشت، توانست جای شعر آزاد نیمایی را بگیرد و پس از شعر منثور گرایش عمدهی بعدی در بین شاعران باشد.
□
شعر فارسی در طول تاریخ هزارسالهی اخیر ایرانزمین، هم به علتهای روانشناختی و هم به علتهای زیباییشناختی، محور اساسی هنر و رسانهی اصلی فرهنگی ما ایرانیان برای بیان اندیشهها و احساسها و عاطفهها و هیجانها و ابراز حالتهای درونی بوده و همیشه بیشترین تعداد شنونده و خواننده را داشته و بیشتر از هر رسانهی فرهنگی دیگری افراد را جلب و جذب کرده و چند تن از بزرگترین شاعران جهان- از جمله خیام، فردوسی، نظامی، عطار، سعدی، حافظ، مولوی و جامی- را در دامن خود پرورده است. شاعران فارسیسرا، در طول این تاریخ، همیشه در کانون اصلی فرهنگ و اندیشهی ایرانی قرار داشتهاند و مرکز توجه اهل اندیشه و احساس و عاطفه بودهاند. رویکردی که همگان، از عامیان تا نخبگان، به شاعران داشتهاند و محبوبیت و مقبولیت بینظیرشان همیشه با دیگر فراورندگان ادب و هنر و فرهنگ قیاسناپذیر بوده است. جایگاهی که فردوسی و مولوی و سعدی و حافظ و خیام در فرهنگ ایرانی و در ذهن و دل و جان فارسیزبانان داشتهاند، هیچ فرهنگآفرین دیگری نداشته است. در روزگار ما هم، جایگاه پدیدآورندگان شعر موزون یا آهنگین نو، به ویژه نیما یوشیج و پیروان نسل اولش- از جمله احمدشاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، فریدون مشیری، سیاوش کسرایی، امیرهوشنگ ابتهاج- از جایگاه سایر فرهنگآفرینان و اهل اندیشه و ادب بس ممتازتر است.
□
امروزه با وجود اینکه شعر همچنان رسانهی مهم فرهنگی ماست و صدای اصلی احساسها و اندیشههای فارسیزبانان اهل اندیشه و ادب است، ولی شعر امروز- به ویژه شعر بیوزن- صدای قابل توجه دلنشین و یادمانی ندارد و با آنکه از نظر کمّی، انبوه عظیمی از انواع قطعات منثور و شعرهای ناموزون تولید و در فضای واقعی یا مجازی منتشر میشود، ولی این نوع شعر هرگز صدای اندیشه و احساس و عاطفهی مردم ما نشده و شعردوستان ما، از جوان و پیر، هنوز اندیشهها و احساسها و عاطفههای خود و حالتهای درون و رازهای روانشان را با صدای شعر موزون شاعران نامدار کلاسیک و نیمایی بیان میکنند و مکنونات قلبی و ذهنی خود را با این صدا به گوش دیگران میرسانند.
نگاهی به وبلاگها و سایتهای شخصی و صفحات فارسیزبانان در شبکههای اجتماعی- از جمله در فیسبوک- نشان میدهد که هنوز هم شعر موزون بیشترین تعداد دوستدار را دارد و زبان حال اغلب این فعالان دنیای مجازی است و بیشتر دارندگان چنین رسانههایی افکار و اسرار درون خود را با زبان شعر موزون و از زبان شاعران بزرگ کلاسیک و معاصران نیماییسرا بیان میکنند. جالب اینجاست که حتا اغلب پدیدآورندگان شعر بیوزن هم وقتی میخواهند در صفحاتشان احساسی یا حالی را بیان کنند احساس و حال درونی خود را از زبان شعر موزون بیان میکنند و با بیتهایی از شعر کلاسیک یا بندهایی از شعر موزون نیمایی حدیث نفس میگویند و ابراز درون میکنند. بنابراین هنوز هم شعر رسانهی اصلی فارسیزبانان است، اما نه شعر منثور رایج امروز بلکه شعر موزون دیروز و دیروزهای پیش از آن.
□
آزادراه شعر نیمایی همچنان راه اصلی شعر امروز ایران است، راهی که اگرچه دشوارپیماست ولی در مسیر آن تجربیات فراوان اندوخته شده و جاپاهای راهنمای بسیار پدید آمده که شاعران امروز از آنها میتوانند استفاده کنند و نهایت بهره را ببرند و در این مسیر همیشه باز دست به نوجویی و نوپویی بزنند، چه در حوزهی وزن و عروض، چه در حوزهی تصویر و خیال، چه در حوزهی زبان و شیوهی بیان.
بنابراین بر ما شاعران نیماییسراست که با تمرکز کامل بر این نوع شعر، ذهن و اندیشه و احساسمان را وقف سرایش آن کنیم و نمونههای ارزندهی نوینی از آن بیافرینیم که عمیق و جذاب و اثرگذار و یادمان باشد و بتواند در ذهن و دل خوانندگان و شنوندگان امروز و فردا جای والایی برای خود باز کند و زبان حالشان و ابزار ابراز درونیاتشان باشد. تنها از این راه است که شعر امروز ایران به بخشی از فرهنگ امروز و فردای ایران تبدیل میشود و در صدای اندیشه و احساس فارسیزبانان اکنون و آینده طنین ماندگار خواهد داشت.
مهر 1393
|