در نیمهی نخست سال ١٣٠٣، محمدضیا هشترودی که پژوهشگری جوان و ادیبی نوگرا و از دوستان و همفکران نیما یوشیج بود، کتابی منتشر کرد به نام "منتخبات آثار (از نویسندگان و شاعران معاصرین)" و در دو بخش اصلی و متفرقهی کتاب به معرفی شعرهای بیش از بیست شاعر همدورهاش پرداخت. او در بخش بزرگی از آن به معرفی و انتشار نمونههایی از شعر نیما یوشیج پرداخت. همین کتاب بود که به شناساندن نیما یوشیج به عنوان شاعری نوگرا، به شعردوستان و شاعران آن دوره کمکی چشمگیر کرد و سبب شهرت یافتن نیما یوشیج در محفلهای ادبی تهران در آن سالها شد.
دکتر خانلری در کتاب خاطراتش به موضوع تأثیر انتشار کتاب "منتخبات آثار" در شناساندن نیما یوشیج به دوستداران شعر و شاعری پرداخته و چنین نوشته:
"در سالهای اول دبیرستان ذوق شعر غلبه کرده بود. به درسهای دیگر چنان علاقهای نداشتم و فقط برای رفع تکلیف آنها را میخواندم. رفیقم، مهدیخان، هم در این ذوق با من شریک بود و گاهی با هم گفتوگویی مفصل دربارهی شعر و شاعری داشتیم. در این زمان کتاب منتخبات آثار، تألیف محمدضیا هشترودی، منتشر شده بود که شاید اولین مجموعه از شاعران بود. من نسخهای از آن را از کتابفروشی "بروخیم" خریده بودم و با مهدیخان با لذت و تحسین بسیار آن را میخواندیم. شیوههای تازهای که در آثار بعضی از معاصران در آن بود، بسیار بیشتر از غزلهای قالبی معمول آن روز نظر ما را گرفت. بهخصوص نمونههای شعر نیما با تحسین بلیغی که در آن کتاب از او شده بود، ما را مجذوب کرد. تصمیم گرفتیم او را ببینیم و با او از شعرش صحبت کنیم و آثار خود را به نظر او برسانیم."
در بخش نخست کتاب که بخش اصلی آن است و حدود هشتاد در صد صفحههای کتاب را در بر میگیرد، شعرهای یازده شاعر معرفی شده است. در این بخش، شعرهای نیما یوشیج که صفحههای زیادی از کتاب را در بر گرفته، پس از شعرهای ادیبالملک فراهانی و اعتصامالملک آشتیانی، و پیش از شعرهای دهخدا، پروین اعتصامی، جلالالممالک (ایرج میرزا)، ملکالشعرا (بهار)، نظام وفا، دشتی، رشید یاسمی و اقبال آشتیانی قرار گرفته است و در حالیکه، به عنوان نمونه، سهم علی اکبر دهخدا تنها دو صفحه و سهم ایرج میرزا چهار صفحه است، سهم نیما یوشیج بیش از بیست صفحه است.
محمدضیا هشترودی، در معرفی نیما یوشیج چنین نوشته:
"نیما یکی از شعراییست که در تجدد ادبی قرن معاصر بیش از دیگر شاعران سهیم است. در شیوهی چکامهسرایی قدیم استاد بوده ولی طرز جدید مخصوصی برای شخصیت خود اتخاذ نموده است. دو [شاهکار] او یعنی [افسانه] و [برای دلهای خونین] ترجمان مسلک بدبینانهی pessimism اش هستند. احساسات نیما جاندار و گرم، لسان افادهاش طبیعی و منقح و سلیس میباشد. نیما در سخنسرایی مبدع و مبتکر است، مخصوصن در [افسانهسازی] و طرز بدیع تسمیط منفرد است. تأثیر ادبیات اروپایی در آثار این شاعر سخنسنج نیز مشاهده میشود ولی این تأثیر را در سایهی قوت قریحه و در زیر پردهی تسلط و اقتدار خویش مستور میدارد.
نیما از دقت در مفاسد عالم اجتماع نیز برکنار نمانده و در اثر دیگر خود [محبس] با یک لحن شدیدی انتقاد مینماید. از آثار او فقط [مثنوی] بلند [برای دلهای خونین] و بعضی قطعات برجسته در روزنامههای نوبهار و غیره به طبع رسیده است."
(منتخبات آثار- ص ٦٠)
محمدضیا هشترودی در "منتخبات آثار" از نیما یوشیج هفت شعر چاپ کرد. بیشتر این شعرها تا آن زمان چاپ نشده بودند و او آنها را از روی دستنوشتهی سرودههای نیما برگزید:
بخشی از "افسانه" با مقدمهای که در آن محمدضیا هشترودی، پس از مقایسهی نیما یوشیج و سولی پرودوم (Sully Prudhomm) (شاعر فرانسوی) آن را چنین معرفی کرده بود:
"افسانه یک طرز تغزل جدیدی به ادبیات ما میافزاید. این طرز در میان ادبیات مختلفالالسنه موجود است ولی اولین دفعه است که در ادبیات فارسی ظاهر میشود. چنان که گفتم [افسانه] از یک حس بدبینانه مملو و مخصوصن اثبات میکتد که [نیما] داخل در مکتب خیالپرستان Idealistes است."
(منتخبات آثار- ص ٧٨)
او در مقدمهی کوتاهی که بر "افسانه" نوشت، خاطرنشان کرد که "خلاصهی این شاهکار ادبی را با اجازهی خود شاعر از نسخهی خطی آثارش استخراج کرده است."
پنجاه و شش بند از منظومهی "محبس".
شعر "ای شب" که پیش از آن در مجلهی "نوبهار" چاپ شده بود.
چند حکایت منظوم از جمله "بز ملاحسن مسئلهگو"، "روباه و خروس" و "چشمهی کوچک".
سالها بعد از انتشار این کتاب، نیما یوشیج در سخنانی که برای معرفی خود، پیش از شعرخوانی در نخستین کنگرهی نویسندگان و شاعران بیان کرد، از محمدضیا هشترودی به عنوان "مؤلف دانشمند" نام برد و دربارهی چاپ شعرهایش در کتاب "منتخبات آثار" او چنین گفت:
"با وجود آن سال١٣٤٢ هجری (قمری) بود که اشعار من صفحات زیاد منتخبات آثار شعرای معاصر را پر کرد. عجب آنکه نخستین منظومهی من "قصهی رنگ پریده" هم که از آثار بچگی به شمار میآید، در جزو مندرجات این کتاب و در بین نام آنهمه ادبای ریشوسبیلدار خوانده میشد و بهطوری قرار گرفته بود که شعرا و ادبا را نسبت به من و مؤلف دانشمند کتاب (هشترودیزاده) خشمناک میساخت. مثل اینکه طبیعت آزادپرورشیافتهی من در هر دوره از زندگی من باید با زدوخورد رودررو باشد."
(نخستین کنگرهی نویسندگان ایران- ص ٦٤)
|