نگاهی انتقادی به قالب مقید "زلال" در قیاس با قالب آزاد شعر نیمایی
1392/1/28
 شعر ترکیبی‌ست از معنا و خیال در قالب کلامی سازمند و موزون. منظورم از "معنا" آمیزه‌ی اندیشه و حس و عاطفه‌ای‌ست که شعر بیانگر آن است. منظورم از "خیال" همان چیزی‌ست که در زبان انگلیسی به آن image می‌گویند و آن را علاوه بر خیال می‌شود تصویر، تصویر شاعرانه، خیال شاعرانه یا صورت خیال ترجمه کرد...

این "دو مرغ بهشتی" [نیما و شهریار]
1392/1/18
 علی اسفندیاری (نیما یوشیج) از میرمحمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) 9 سال بزرگتر بود. او در آبان 1276 در یوش- از روستاهای تابع نور مازندران- زاده شد. شهریار در شهریور 1285 در تبریز متولد شد. نیما در سال 1288، هنگامی که دوازده ساله بود، با خانواده‌اش به تهران آمد و در این شهر ساکن شد. در تهران به دبستان رفت و...

به دنیا آمدم در این‌چنین روزی
1392/1/16
حدود شصت سال پیش
به دنیا آمدم در این‌چنین روزی خوش و خندان
به گیتی پا نهادم با هزاران شور و شوق و ذوق
چرا که فکر می‌کردم در این دنیای شیرین می‌شود حلوای چرب و نرم تقسیم
نمی‌کردم گمان که قسمت بسیاری از اهل جهان از زندگانی زهر و زقوم است...

زمزمه‌ی گلها
1392/1/2
کنار باغچه در بامداد نوروزی
نگاه می‌کردم
به بوته‌های پر از گل
به ارغوان، به بنفشه، به یاس زرد، به سنبل
نگاه روشن گلها رسا و گویا بود...

سال نو!
1391/12/30
سال نو! خوش آمدی، درود بر تو باد
مقدمت خجسته باد و چهره‌ی شکفته‌ات همیشه شاد
در نگاه تابناک چشمهای آسمانی‌ات درخشش فروغ زندگی
بر لبان غنچه‌ات طراوت تبسم امید
...

بهار مژده می‌دهد
1391/12/30

بهار مژده می‌دهد
که نیست ماندگار فصل مرگ باغ
و نیست پایدار فصل سرد یأس یائسه
و نیست برقرار تا ابد سکوت غم‌نشسته‌ی قناریان در قفس اسیر
...


سرچشمه‌ی پیدایش هفت سین در ایران باستان
1391/12/27
 برای ایرانیان چندهزارسال پیش، همانند سایر قومهای شرقی جهان باستان، عدد هفت عددی رازآگین، آسمانی و ستودنی بود. علت این موضوع هم وجود بعضی از پدیده‌های طبیعی است که به این عدد ربط داشته‌اند. مهمترین پدیده‌ی طبیعی که عدد هفت را برای ایرانیان چندهزارسال پیش رازآگین و ستودنی می‌کرد، پدیده‌ی تجزیه‌ی نور خورشید به هفت رنگ- به ویژه هنگام تشکیل رنگین‌کمان پس از بارش باران و باز شدن ابرها در آسمان- بود.

اتاق دکتر میری
1391/12/18
 هنوز ساعت یازده نشده بود. توی اتاق 216 نشسته بودیم. کلاس درس آنالیز چهار بود. بچه‌ها گوش تا گوش کلاس نشسته بودند و کلاس پر ف پر بود. من و سید و حج‌آقا و ممولی رضا و نادی و سانتریفوژ قطاری کنار هم ردیف شده بودیم. بعضیها هم که صندلی گیرشان نیامده بود، یا ته کلاس ردیفی ایستاده بودند یا روی هره‌ی پنجره‌ها نشسته بودند یا روی زمین ولو بودند...

سیبهای درخت زندگانی
1391/12/17

سیبهایی بر درخت زندگانی می‌زند چشمک
سیبهای سرخ خوش‌مزه
سیبهای خوب
سیبهای عالی مرغوب
سیبهای آب‌دار آن‌جاست، آن بالا...


زن!
1391/12/17

زن!
آواز تازه‌ای
با خود به ارمغان آوردی
اما
ما مردها
هرگز به تو اجازه ندادیم...


صفحات: |1| |2| |3| |4| |5| |6| |7| |8| |9| |10| |11| |12| |13| |14| |15| |16| |17| |18| |19| |20| |21| |22| |23| |24| |25| |26| |27| |28| |29| |30| |31| |32| |33|
نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا