وقتی آخرين نفس را كشيد و آخرين چانه را انداخت،درحالیکه همچنان از جای بالهای چیدهشدهاش دود غلیظی بلند میشد، باز سرم را بردم در گوشش و برای واپسین بار درگوشی ازش پرسيدم: "بالاخره خاكت كنيم يا نه؟" در همانحالكه ديگر جان در بدن نداشت، با بالا انداختن ابرو برای آخرين بار تاكيد كرد: نه... |