عکاسی شیوا
1402/7/16

دبیر زبان انگلیسی‌مان- آقای دیلمقانی- نیامده بود مدرسه و تعطیل شده بودیم. با حمید از مدرسه که بیرون آمدیم، به جای این‌که برویم به سمت خانه‌های‌مان، رفتیم توی باغ کاخ مرمر که مدتی بود به صورت پارک درآمده و ورود به آن آزاد شده بود، نیم ساعتی گشتیم. بعد که خسته شدیم، روی نیمکتی نشستیم و رفتیم توو نخ دو تا خانم جوان چادرنمازی...


سینما فرخ
1402/6/16

سینما فرخ یکی از شش سینمای اطراف خانه‌ی ما بود و در ضلع جنوب شرقی میدان قزوین که به آن دروازه یا دروازه قزوین هم گفته می‌شد، قرار داشت. این سینما وقتی من سه ساله بودم- یعنی سال ١٣٣٧- به عنوان تماشاخانه (سالن نمایش تئاتر) ساخته شد ولی چند سال بعد صاحبش تبدیلش کرد به سینما...


کوچه‌ی وستاهل
1402/3/16

کوچه‌ی وستاهل از آن کوچه‌هایی‌ست که همیشه دوستش داشته‌ام. اسم عجیبش مرا جذب می‌کرد. خانه‌ی نوه‌های عمه‌ام هم در اول این کوچه بود. دخترعمه‌ام درگذشته بود و دو دختر و دو پسرش با پدرشان در آن خانه زندگی می‌کردند، خانه‌ای پر از رمز و راز که عشق نوجوانی من بود...


سینما داریوش
1402/2/16

سینما داریوش یکی از شش سینمای محله‌ی ما بود. این شش سینما اینها بودند: سینما ستاره (در خیابان امیریه- بین خیابانهای انصاری و شیبانی)- سینما داریوش (در خیابان قزوین- نزدیک خیابان امیریه) سینما فلور (در خیابان امیریه- چهارراه معزالسطان). سینما فرخ (در ضلع جنوب شرقی میدان قزوین)- سینما خیام (در خیابان سی‌متری- کنار بیمارستان فارابی) و سینما فری...


کوچه‌ی دکتر عنایت
1401/12/16

کوچه‌ی دکتر عنایت کوچه‌ای بود شرقی- غربی، بین دو خیابان موازی شیبانی و انصاری و موازی با آن‌دو. سر شرقی‌اش به خیابان جنوبی چهارراه ملک ختم می‌شد و سر غربی‌اش به آخرین کوچه‌ای که بخشهای غربی دو خیابان انصاری و شیبانی را به هم وصل می‌کرد. خانه‌ی ما تقریبن در وسط این کوچه و در بخش شمالی آن بود...


چهارراه ملک
1401/11/16

چهارراه ملک دومین چهارراه نزدیک خانه‌ی ما، در کوچه‌ی دکتر عنایت، بود- اولی چهارراه انصاری بود که چهارراهی فرعی بود. چهارراه ملک در جنوب چهارراه انصاری قرار داشت و چهارراهی اصلی بود، با این‌که چراغ راهنمایی نداشت. خیابان شرقی- غربی این چهارراه، خیابان قزوین بود...


خانه‌ی دوست‌داشتنی خیابان شیبانی
1401/10/16

چشمگیرترین و در ذهن من ماندگارترین و برایم دوستداشتنی‌ترین خانه‌ی خیابان شیبانی، خانه‌ای بود که در همسایگی نیایشگاه و در سمت غرب آن واقع بود. این خانه که هنوز هم به همان صورت قدیمی باقی مانده و در حال حاضر دارای پلاک ٣٢ است، خانه‌ای‌ست با نمای آجری و دو درب، یکی بلند و دیگری  کوتاه...


خیابان شیبانی
1401/10/16

خیابان شیبانی یکی از چند خیابان اصلی محله‌ی ما، در سالهای زندگی‌ام در امیریه بود- خیابانی که چندهزار بار آن را پیمودم و در آن رفتم و آمدم، خیابانی که در تمام سالهای تحصیلم در دبیرستان هدف شماره‌ی یک، در روزهایی که به دبیرستان می‌رفتم، بیشتر روزها، چهاربار آن را پیاده پیمودم و ...


چهارراه انصاری
1401/9/16

چهارراه انصاری قلب محله‌ای بود که من چهل سال از عمرم را در آن گذراندم و یکی از رویدادها عمیقن اثرگذار دوره‌ی نوجوانی‌ام در آن‌جا رخ داد. اهمیت این چهارراه در زندگی من از چند نظر بود: اول این‌که مکانی بود که بیشتر از دیگر جاهای محله از آن‌جا می‌گذشتم. دوم این‌که بیشتر مغازه‌های محله که خریدهای خانه را از آن‌جا می‌کردیم و...


ناجی جانم: سدرضی‌خان
1401/7/16

توی محله‌ی امیریه پزشکان یا به قول قدیمیها اطبای حاذقی زندگی و طبابت می‌کردند و همگی هم مطبشان محل سکونتشان بود:  زنده‌یادان دکتر محمدعلی حفیظی و برادرش دکتر مهدی حفیظی که نزدیک میدان شاهپور مطب کوچکی داشتند و همان‌جا هم مدتی خانه‌ی مسکونی برادر بزرگتر بود و هردو پزشک اطفال بودند، دکتر هاشمی‌نژاد که منزل و مطبش نزدیک چهارراه معزالسلطان بود، و مهمتر و معروفتر از هر سه: دکتر سیدرضی‌خان که مطبش در خیابان شیبانی بود...


صفحات: |1| |2|
نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا