هنوز ساعت یازده نشده بود. توی اتاق 216 نشسته بودیم. کلاس درس آنالیز چهار بود. بچهها گوش تا گوش کلاس نشسته بودند و کلاس پر ف پر بود. من و سید و حجآقا و ممولی رضا و نادی و سانتریفوژ قطاری کنار هم ردیف شده بودیم. بعضیها هم که صندلی گیرشان نیامده بود، یا ته کلاس ردیفی ایستاده بودند یا روی هرهی پنجرهها نشسته بودند یا روی زمین ولو بودند... |