باز هم بهار
با کرشمههای دلبرانهاش
راهی دیار خشکخو و سردسار ماست
راهی دیار سوگوار ما که کوچهها و خانههای آن سیاهپوش ماتم است
راهی دیار تیرهبخت ما که غرقه در غبار غربت و غم است ...
میروم به راه تازهای که دور میکند مرا از آنچه بودهام
دور میکند مرا از انتظارها، از اضطرابها، از التهابها
دور میکند مرا
از هرآنچه دردناک و رنجزا
...