تاریکی کوری
1400/2/1


کوری چه تاریکی دلگیری‌ست!
تاریکی بی‌مرز تنهایی
تاریکی بی‌انتهای یأس
تاریکی بی‌روزن حرمان
زجرآور است این درد جان‌فرسا
روح و روان را می‌کند فرسوده و رنجور
له می‌کند در زیر بارش جان آدم را
بدبختی کوری
اندوه بی‌پایان در تاریکی مطلق به سر بردن
محروم از زیبایی پر رمز و راز روشنی مردن.

یکبار، یادم نیست کی، در کوچه‌ی بن‌بست دلتنگی
کوری که در دست نحیفش چوبدستی بود
و راه پر پیچ و خمی را خسته‌گام، آهسته و آرام، می‌پیمود
من را که در نزدیکی‌اش احساس کرد
آهی کشید و گفت:
"هرگز  ز مردن من نمی‌ترسم
چیزی که دارم وحشت بسیار از آن هست
زجر و عذاب در سیاهی زندگی کردن
و در مسیر سخت و پر شیب و فرازش پیش رفتن کورکورانه
مردن برای کور چیز ترسناکی نیست
مردن برای کور دانی چیست؟
رفتن ز تاریکی به تاریکی‌ست."

 


نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا