مقدمه‌ای بر نقد ادبی
1391/3/19

  نقد ادبی دانش کاربردی شناخت، بررسی و سنجش آفریده‌های ادبی است. این دانش امکان تفسیر، تحلیل و تأویل یک تألیف ادبی را فراهم می‌آورد و ابزار مناسبی‌ست برای باز کردن گره‌های کور یک متن ادبی، توضیح و تشریح پیچیدگیهای درونی‌اش، آشکار ساختن جنبه‌های پوشیده و پنهانش، و پرتو افکندن بر تاریکناهای زیر سایه مانده‌اش.
  افزون بر اینها، نقد ادبی روشی‌ست برای سنجش ارزش و مقام یک اثر ادبی، و تشخیص عیبها و حسنها، قوتها و ضعفها، و زشتیها و زیباییهای آفریده‌های ادبی و شناسایی سرچشمه‌های این ویژگیها.
  هم‌چنین نقد ادبی علتهای مقبولیت آثار ادبی را بررسی می‌کند، حقیقت هنری را در یک اثر ادبی می‌شناسد و می‌شناساند، ارزشهای نهفته و نامکشوف آن را کشف و آشکار می‌کند، سره را از ناسره و قوی را از ضعیف در آثار ادبی جدا می‌سازد و تفکیک می‌کند.
  همان‌گونه که دانش و روش عیارسنجی به زرشناس اجازه می‌دهد که عیار زر را بسنجد و زر ناب را از زر ناسره تمیز دهد، دانش و روش نقد ادبی هم چنین امکانی را برای ناقد فراهم می‌آورد و به او اجازه می‌دهد تا عیار یک متن ادبی را بسنجد.
  و افزون بر اینها، نقد ادبی آفریده‌های ادبی را از جنبه‌های گوناگون بررسی می‌کند، ریشه‌ها و سرچشمه‌های آفرینندگی را در آنها جست‌وجو می‌کند، رابطه‌ی اثر را با ذهن، روان و شخصیت خالقش تجزیه و تحلیل می‌کند و جنبه‌هایی از این رابطه‌ی پیچیده و پوشیده را که حتا بر خود صاحب اثر هم آشکار نیست، بر او و خوانندگان اثرش فاش می‌سازد، رابطه‌های متقابل اثر را با محیط- جامعه- تاریخ بررسی می‌کند، تأثیراتی را که اثر ادبی از ذهنیت خودآگاه و ناخودآگاه و روحیه‌ی فردی و اجتماعی، و بینش و نگرش پدیدآورنده‌ی آن پذیرفته، تحلیل می‌کند، به تأثیرات و الهاماتی که از دیگر آثار ادبی پذیرفته، توجه می‌کند، و اثر ادبی را از نظر شکل و ساختار و موضوع و مضمون و زبان و بیان و صناعتهای به کار رفته در آن و جایگاهش در میان سایر آثار و سبکها و مکتبهای ادبی موجود بررسی می‌کند، و میزان و کیفیت نوآوریها و ابداعات و ابتکارات خلاقانه‌ی هنری را در آن می‌سنجد.
  نقد ادبی پل ارتباطی و حلقه‌ی واسطه بین اثر ادبی و دریافت کننده‌ی آن است و می‌کوشد تا با پرتو افکندن بر تاریکیهای اثر و روشن ساختن سایه‌های محو آن، لطافتها، ظرافتها، زیباییها، جذابیتها، جنبه‌های بدیع و اصیل یک آفریده‌ی ادبی و ریزه‌کاری‌ها و صنعتگریهای آن را که ممکن است مخاطب عادی به آنها توجه لازم را نداشته باشد و در مطالعه‌ی اثر از آنها غافل و بی‌نصیب بماند، بر او روشن و آشکار گرداند. هم‌چنین عیبها و نقصهای اثر، کاستیها و سستیها و گنگیهای آن را هم نشان دهد، و بر مبنای مجموعه‌ی این عیبها و حسنهای آشکار و پنهان، ارزش و عیار نسبی اثر را نمایان کند.
  نقد ادبی در پشت ظاهر اثر ادبی به باطن آن می‌پردازد، در پس روساختها به زیرساختها توجه می‌کند، بنیادها و شالوده‌ها و پایه‌های عینی و ذهنی اثر را شناسایی می‌کند و میزان استحکام و استقامت آنها را می‌سنجد، در زیر لایه‌های بیرونی لایه‌های درونی و ارتباطشان با هم و با لایه‌های بیرونی، و در پس جریانهای سطحی به جریانهای عمقی و سرچشمه‌های پیدایش آنها و مسیرها و مجراها و مقصدهای پیدا و پنهانشان می‌پردازد و ارتباط شاخه‌های آشکار را با ریشه‌های پنهان اثر بررسی می‌کند و نشان می‌دهد.
نقد ادبی به اعتبار شناختی که از قوانین و اصول سنجش ادبی ارائه می‌کند، دانش است؛ و به اعتبار روشهای تشریحی و توصیفی خود در بررسی ویژگیهای متنهای ادبی روش است و جنبه‌ی کاربردی دارد. به این دلیل دانشی کاربردی و عملی است.
  نقد ادبی بر این اساس که از کدام زاویه دید به اثر ادبی نگاه می‌کند و بر مبنای چه موازینی آن را تحلیل می‌کند، به انواع گوناگونی تقسیم می‌شود. نخستین و مهمترین تقسیم‌بندی عبارت است از:
 ۱- نقد معناشناسانه
 ۲- نقد زبان شناسانه
 ۳- نقد نمادشناسانه
  نقد معناشناسانه نقدی است که در آن معیار و مبنای نقد، محتوای مفهومی و مضمون اثر ادبی است. در این شیوه نقد، اندیشه‌ها و عقاید مطرح شده در اثر ادبی، معانی و مفاهیم ارائه شده در متن و رابطه‌ی فکری و بینشی آفریننده‌ی اثر با آن، به عنوان اصلیترین شاخص و ملاک ارزیابی، بررسی می‌شود و سایر عاملهای تشکیل دهنده‌ی اثر- مانند زبان، بیان، نمادها، تصویرها- به عنوان عاملهای فرعی، حاشیه‌ای و مکمل مورد توجه هستند.
  نقد زبان‌شناسانه نقدی است که معیار و مبنای ارزیابی متنهای ادبی را در درجه‌ی نخست، زبان و سپس شیوه‌ی بیان اثر قرار می‌دهد و بر اساس معیارهای زبان‌شناسانه اثر را نقد می‌کند و سایر عاملها، همچون معنا و مضمون و نماد را فرع بر زبان می‌گیرد و در ارتباط با آن به عاملهای دیگر می‌پردازد. ویژگیهای زبانی اثر، انواع زبانها و بیانهای به کار رفته در متن آن، رابطه‌ی این زبانها با هم و با روحیات و مختصات روانی مؤلف، تأثیرپذیری زبانی مؤلف از دیگران و سایر آثار ادبی، جهانی بودن یا بومی بودن زبان، ارتباط زبانی اثر با زبان عامیانه، زبان گفتاری و نوشتاری، از مهمترین مسائلی هستند که این‌گونه نقد ادبی به آن می‌پردازد.
  نقد نمادشناسانه نقدی است که در آن معیار و مبنای نقد ارزشها و ویژگیهای نمادین اثر و ارتباط لایه‌های نمادین با لایه‌های معنایی آن است. این نقد بر مبنای پردازش مجازها و استعاره‌ها در اثر ادبی و سطح تأویل پذیری آن و تفسیر و تأویل عناصر نمادین اثر به ارزیابی و داوری ارزشهای یک آفریده‌ی ادبی می‌پردازد.
   نقد ادبی را می‌توانیم، از زاویه‌ی دیدی دیگر، به دو بخش زیر تقسیم کنیم:
 ۱- نقد درون‌گرایانه
 ۲- نقد برون‌گرایانه
  نقد درون‌گرایانه نقدی است که در آن معیار و مبنای نقد، اجزا و عاملها و عنصرهای درونی اثر- از جمله ساختار، زبان، بیان، معنا و مانند آنها- در ارتباط متقابل تنگاتنگ و منسجم با یکدیگر است و ترکیبها و هماهنگیهای این اجزا و عنصرها را در نظر می‌گیرد و بر مبنای ویژگیهای درونی و تأثیرات متقابل اجزای داخلی، متن ادبی را نقد می‌کند.
  نقد برون‌گرایانه نقدی است که اثر ادبی را بر مبنای روابط بیرونی آن و تأثیراتی که از عاملهای بیرونی پذیرفته، می‌سنجد. در این گونه نقد، روابط تألیف با مؤلف، زمان، مکان، محیط، تاریخ، جامعه و فرهنگ بررسی و تحلیل می‌شود و عاملهای درونی اثر بر مبنای تأثیراتی که از عاملهای بیرونی دریافت کرده‌اند و روابطی که با آن دارند، بررسی می‌شوند.
  از دیدگاهی دیگر نقد ادبی را می‌توان به گونه‌های زیر تقسیم بندی کرد:
  نقد تفسیری- نقد تحلیلی- نقد تأویلی- نقد تطبیقی- نقد ساختارگرایانه- نقد شکل‌مدارانه- نقد تألیفی یا التقاطی.
  نقد تفسیری می‌کوشد تا بر اساس نمای ظاهری و لایه‌های بیرونی اثر ادبی، از لایه‌های درونی و جریانهای باطنی اثر تفسیری منطقی و موجه ارائه دهد.
  نقد تحلیلی به تجزیه و تحلیل پیچیدگیها و عاملهای سخت‌فهم و دیرفهم اثر ادبی می‌پردازد و می‌کوشد برای حل مساذل و معضلات آن راه حلهای مناسب طرح کند.
  نقد تأویلی به تأویل ایهامها و استعاره‌ها و مجازهای اثر ادبی می‌پردازد و می‌کوشد تا بر جنبه‌های تاریک، پشت سایه پنهان، پوشیده و ناپیدای اثر پرتو افکند و آنها را آشکار کند.
  نقد تطبیقی می‌کوشد تا مطابقتهای اثر ادبی را با سایر آثار ادبی و تأثیرپذیری‌های آن را از عاملهای گوناگون، مانند عناصر روانی و شخصیتی مؤلف، عاملهای محیطی و اجتماعی دریابد و درنظرگیرد.
  نقد ساختارگرایانه به ساختار اثر ادبی و رابطه‌های بین اجزای ساختاری، مانند رابطه‌های بین شکل و محتوا، روساخت و زیرساخت، اجزا و کل اثر ادبی، می‌پردازد و آنها را بررسی و نقد می‌کند.
  نقد شکل‌گرایانه شکل اثر ادبی را هدف اساسی توجه انتقادی خود قرار می‌دهد و آن را ملاک و معیار ارزیابی خود درنظرمی‌گیرد.
  نقد تألیفی درهم‌آمیزه‌ای از همه‌ی این‌گونه‌های برشمرده است و می‌کوشد تا بین دیدگاه‌های مختلف نقد تألیف و تلفیق و تعادل ایجاد کند.
  نقد ادبی با سایر دانشها و گستره‌های شناخت هم در ارتباط تنگاتنگ قرار دارد و از دست‌آوردها و ثمره‌های این دانشها و معرفتها در ارزیابی و سنجش خود بهره‌برداری و حفسن‌استفاده می‌کند. از این دیدگاه، نقد ادبی می‌تواند دارای یکی از گرایشهای زیر باشد:
  نقد جامعه‌شناختی- نقد روان شناختی- نقد معرفت‌شناختی- نقد زیبایی‌شناختی- نقد تاریخی- نقد اخلاقی.
  معیار و مبنای نقد جامعه‌شناختی مصداقها و مضمونها و رگه‌های اجتماعی اثر ادبی و رابطه‌های متقابل اثر با جامعه و تأثیرگذاری این دو بر هم است.
  نقد روان شناختی به سرچشمه‌های روانی اثر ادبی و تأثیرپذیری آن از ویژگیهای روانی فردی- اجتماعی خالق اثر و محیطش می‌پردازد.
  معیار و مبنای نقد معرفت‌شناختی محتوای شناختی و آگاهیهای گوناگونی است که در اثر ادبی نهفته است و به مخاطب آن منتقل می‌شود.
  نقد زیبایی‌شناختی بیشتر به ویژگیهای استه‌تیکی اثر ادبی و ظرایف و لطایف و دقایق و بدایع هنری و مبتکرانه‌ی اثر ادبی می‌پردازد.
  نقدهای تاریخی و اخلاقی هم متن ادبی را از دیدگاه خاص و مورد علاقه‌ی خود و به‌عنوان موضوعی تاریخی یا اخلاقی مورد توجه قرار می‌دهند.
  نقد ادبی را از دیدگاه مخاطب آن هم می‌توان به گونه‌های زیر تقسیم بندی کرد:
  نقد نظری- نقد تقنینی- نقد توصیفی- نقد حکمی.
  مخاطب اصلی نقدهای نظری و تقنینی نویسنده یا سراینده‌ی اثر است و این‌گونه نقدها با بررسی نظریه‌های نقد و قاعده‌ها و اصول آن می‌کوشند تا خالق اثر ادبی را با خصوصیتهای یک اثر ادبی کامل و عالی و بی‌نقص، و ارزشهای مثبت آنها آشنا کنند و از عیبها و نقصها و سستیها و کاستیهای احتمالی مبرا گردانند.
  مخاطب اصلی نقد توصیفی خواننده یا شنونده‌ی اثر است و نقد می‌کوشد تا معیارهای سنجش خوب و بد، و عیب و حسن اثر ادبی را به او بنمایاند و ذوق ادبی او را تربیت کند.
  نقد حکمی تلفیقی از نقد نظری، نقد تقنینی و نقد توصیفی است و در آن نقد نظری به‌عنوان مقدمه‌ی نقد توصیفی قرار می‌گیرد و مخاطب آن هم به طور عام همگان هستند.
  نقد ادبی باید بی‌طرفانه، منصفانه، عینی، خالی از شائبه‌ی غرض‌ورزی و به‌دور از جانب‌داری باشد. ولی چون نقد ادبی فراورده‌ی پویشهای ذهنی منتقد است، نمی‌تواند این خصوصیتها را به طور مطلق و کامل داشته باشد. در حقیقت، هر منتقدی در هر نقدی هرچه‌قدر هم بی‌طرف و به‌دور از جانب‌داری باشد، چون نمی‌تواند خودش نباشد، پس نمی‌تواند دید خاص خود و نگرش و بینش و طرزتلقی شخصی خودش را نداشته باشد و ذهنیت و ذوق و سلیقه‌ی خصوصی‌اش هم خواه‌ناخواه در نقدش راه می‌یابد، دخالت می‌کند، و عینیت غیرجانب‌دارانه‌ی آن را محدود می‌کند. با این حال ناقد باید بکوشد تا‌آن‌جا که ممکن است با یک اثر ادبی عینی، از روی انصاف و به‌دور از پیش‌داوری، جانب‌داری و غرض‌ورزی روبه‌رو شود و نقدش تا حد امکان منصفانه و بی‌طرفانه باشد.

خرداد 1382

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا