شاعری که به آینده عشق می‌ورزید
1391/9/19

                                               [یادی از اسماعیل شاهرودی]

  اسماعیل شاهرودی در روز دهم بهمن سال ۱۳۰۴ در دامغان به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی را در دامغان و شاهرود گذراند و تحصیلات دبیرستانی خود را در شاهرود به پایان رسانید. سپس برای یافتن کار و ادامه دادن تحصیلات به تهران آمد و در وزارت فرهنگ استخدام شد و چند سالی را به آموزگاری، کارمندی و دبیری گذراند. در همین سالها در دانشکده‌ی هنرهای زیبا دانشگاه تهران به تحصیل در رشته‌ی نقاشی پرداخت و علاوه بر آن در رشته‌های تآتر و روزنامه‌نگاری هم آموزش دید. سرودن شعر را هم، در کنار فعالیت سیاسی، از میانه‌ی دهه‌ی بیست شروع کرد و از همان آغاز به شعر نیمایی گرایش پیدا کرد و از نخستین پیروان نیما در راه نوبنیادش شد.

در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه شعرش را با عنوان "آخرین نبرد" منتشر کرد. بر این مجموعه نیما مقدمه‌ای جالب نوشته و قریحه‌ی شاعری شاهرودی جوان و سمت و سوی اجتماعی شعرش را تحسین و تأیید کرده است. در بخشی از این مقدمه چنین می‌خوانیم:
  "دیوان گفته‌های شما، مرا به یاد مردم می‌اندازد و اگر شاعری برای ضعف باصره و پادرد و ثقل سامعه یا زندانی شدن شخص خود اشعاری صادر کرده است، مانعی ندارد؛ اما این غم و رنج که فقط خود او در آن جا گرفته است، غم و رنج شاعرانه و مربوط به دیگران نیست. به قول چخوف "از کار ما فایده‌ای به هیچ‌کس نرسیده است. در این صورت ما فقط برای شخص خودمان زندگی کرده‌ایم." تفاوت اشعار شما با اشعار دیگران اول از همین نظر است."

  پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ شاهرودی چندسالی ممنوع‌القلم شد و براثر فشارهای روحی شدیدی که بر او وارد آمد، دچار افسردگی گشت. این بیماری تا آخر عمر دست از سر شاهرودی برنداشت و در سالهای آخر زندگی به روان‌پریشی و اختلال حواس تبدیل شد.

  در آن سال‌ها، شاهرودی به دعوت دکتر معین به کار در "سازمان لغت‌نامه‌ی دهخدا" مشغول شد و کار تدوین واژه‌های هنری "فرهنگ فارسی معین" و نقاشی بعضی موضوعات را برعهده گرفت. پس از اتمام این کار، از طرف دانشگاه علیگره برای تدریس درس "ادبیات معاصر فارسی" به هندوستان دعوت شد و چند سالی در دانشگاه شهر علیگره تدریس کرد. پس از بازگشت به ایران در کمیسیون ملی یونسکو به عنوان کارشناس فرهنگی استخدام شد. هم‌چنین به کار تدریس در دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول شد و چند سالی درس "رابطه‌ی ادبیات و هنرهای تصویری" را تدریس کرد.

در سال‌های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۱ از شاهرودی چهار مجموعه شعر منتشر شد که به ترتیب عبارت‌اند از: "آینده" (۱۳۴۶)- "م و می در سا" (۱۳۴۹)- "هر سو راه راه راه..." (۱۳۵۰)- "آی میقات نشین!" (۱۳۵۱).

  هم‌چنین در سال ۱۳۴۸ انتشارات بامداد، برگزیده‌ای از شعرهای شاهرودی را به صورت کتاب جیبی منتشر کرد. تنها اثر غیر شعر منتشر شده از شاهرودی کتاب "چند کیلومتر و نیمی از واقعیت" است که آن را انتشارات مروارید در سال ۱۳۵۰ منتشر کرد.

  از سال ۱۳۵۵ افسردگی شاهرودی به شدت حاد شد، به طوری که تعادل روانی‌اش به هم خورد و سالهای آخر عمر را درگیر بیماری روانی گذراند. سرانجام در ساعت ۱۲ روز ۴ آذر سال ۱۳۶۰، پس از گذراندن یک دوره‌ی پر رنج و عذاب بیماری، در بیمارستان شریعتی تهران درگذشت و به ابدیت پیوست. مرگ شاهرودی هم چون زندگی‌اش در واپسین سالهای عمر، با سکوت و غربت و انزوا هم‌راه بود. از شاهرودی تنها یک پسر به نام آینده به یادگار مانده است.

یادش همیشه زنده و عشقش به آینده در قلب دوستداران شعرش پاینده باد.

آذر 1387

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا