کتابم من
1391/6/3

 کتابم من، بیا و عکسهایم را تماشا کن.
ببین تصویرهای رنگ‌وارنگم چه زیبایند و پرمعنا.
بخوان افسانه‌ها و قصه‌های دلنشینم را
که هریک درس می‌آموزدت، درسی گران‌قیمت
و ارزنده
که می‌آید به کارَت یک زمان، ای کودک دانا! در آینده.
نمی‌یابی تو از من دوستی بهتر در این دنیا.
بگرد و رمز و راز دوستی را در میان صفحه‌هایم با نگاه تیزبین خویش پیدا کن.
منم سرچشمه‌ی جوشان دانایی.
منم هموارساز راه آگاهی.
منم سرسبزی باغ شکوفایی.
بیا و معنی پنهانی آموزه‌هایم را هویدا کن.
پرم از ماجراهای شگفت‌انگیز.
پرم از آشناییهای شورانگیز.
پرم از دوستیهای غرورانگیز.
و از امیدها و آرزوهای صفابخش و سرورانگیز.
بگیر از من فروغ مهربانی را و با آن صبح تابانی پر از پیوند برپا کن.

کتابم من.
کتاب داستانم من.
برایت دوستی دانا و یاری مهربانم من.
مرا بردار و بگشا هر زمان تنها و دلتنگی.
مبین خاموش و بی‌حرفم
که من با تو فراوان حرفها دارم
نشاط‌انگیز و شادی‌آفرین و دل‌گشا، ای کودک باهوش!
و با تو در تمام لحظه‌های شادی و اندوه
رفیقی خوش‌بیان و همزبانم من.
بپرس از من هرآن‌چیزی که مشتاقی بدانی و نمی‌دانی.
بپرس از من هرآن‌چیزی که خواهانی
که پاسخ‌گوی پرسشهای گوناگون و یار نکته‌دانم من.

کتابم من.
برای ظلمت شبهای نادانی فروغ آفتابم من.

شهریور 91

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا