محمدعلی فروغی و نقد ادبی
1391/4/22

محمدعلی فروغی نه تنها مرد سیاست و قانون و حکومت بود، بلکه اهل فلسفه و حکمت و ادبیات هم بود و آثاری دارد که از لحاط نقد ادبی اهمیت دارد و او را در مقام یکی از منتقدان پیش‌گام ایران قرار می‌دهد، مانند "آیین سخنوری" و "پیام من به فرهنگستان". او درباره‌ی زندگی، شخصیت و شعر بعضی از شاعران- از جمله فردوسی و سعدی و خیام- بررسیهای انتقادی کرده است. مثلاً از شاه‌نامه‌ی فردوسی خلاصه‌ای در دو جلد و گزیده‌ای در یک جلد تنظیم کرد و درباره‌ی فردوسی و شاه‌نامه مقاله‌ای انتقادی در قالب یک "مکتوب" نوشت که در مقدمه‌ی خلاصه‌ی شاه‌نامه‌اش درج شده و از نظر دید انتقادی او ارزشمند است. بررسیهای انتقادی‌اش درباره‌ی خیام و رباعیاتش و سعدی و نظم و نثرش ارجمند و آموزنده است. اعتدال‌گرایی و نقد معتدل و متین و سنجیده به بررسیهای انتقادی فروغی مزیتی خاص بخشیده و آنها را خواندنی و آموختنی کرده است.
شیوه‌ی نقادی محمدعلی فروغی ترکیبی است و مرکب از مایه‌هایی از ذوق ادبی و لطف شاعرانه و مایه‌هایی از اصول منطقی و نگاه تاریخی است. این ترکیب نقد ادبی او را نقدی معتدل و متین ساخته که در آن اندیشه و تأمل، در کنار شور و ذوق ادبی قرار دارد و به علت ترکیب ذوق و فکر، نقدش مؤثر و بررسی انتقادی‌اش آموزنده است. یک نکته‌ی جالب توجه در متنهای انتقادی او این است که با وجود این‌که با ادبیات و نقد ادبی اروپایی آشنایی کافی داشته ولی شیوه‌ی نقد ادبی اروپایی در بررسیهای انتقادی‌اش بازتابی نیافته و اثری از آن در تحقیقهایش دیده نمی‌شود.
 یکی از بحثهای انتقادی که محمدعلی فروغی مطرح کرده، مبحث تقلید و اقتباس ادبی ادیبان ایرانی از ادبیات اروپایی است. او نظرش را در این باره، در نوشته‌ای با عنوان "تقلید و ابتکار" که در مجله‌ی "آموزش و پرورش" منتشر شد، چنین بیان کرده است: "تقلید و اقتباس به طور مطلق عیب نیست ولیکن نباید فراموش کرد که همین اقتباس و تقلید هم شرایط دارد که اگر رعایت نشود مایه‌ی افتضاح و خسران است. مثلاً اگر شخص لاغراندامی جامه‌ی خوش ترکیبی در بر مرد تنومندی ببیند و عین آن جامع را برای خود تهیه کند و بپوشد خویشتن را آلت خنده خواهد ساخت و اگر در ترکیب آن جامه تصرفی نمی‌خواهد یا نمی‌تواند بکند کمینه این‌که اندازه‌ی آن را با اندام خود باید متناسب سازد... یا اگر کسی زبان خارجی آموخت و در آثار نویسندگان آن زبان مغازله و رازونیاز با معشوق یا خرده‌گیری‌های فلسفی نسبت به امور اجتماعی یا سیاسی یا اقتصادی مشاهده کرد باید فکر کند که آن نویسنده عوالم عشق را سیر کرده و یا علم اجتماع و اقتصاد و سیاست را آموخته و مدتی در احوال قوم مطالعه نموده است، پس اگر خود او عشق و عاشقی ندیده است وقتی که از سوز و گداز عشق سخن می‌گوید و وصف وصال و فراق می‌کند مایه‌ی تعجب و خیال می‌شود که این عوالم را چگونه درک کرده است."
او در امر تقلید و اقتباس از ادبیات اروپایی هم مثل سایر امور طر‌ف‌دار رعایت اعتدال و میانه‌روی بود و شیوه‌ی کسانی را که در این امر افراط و تفریط می‌کردند، نمی‌پسندید. او تقلید کورکورانه و بدون تأمل بعضی از ادیبان جوان روزگارش از ادبیات اروپایی را درست نمی‌دانست و رد می‌کرد؛ ولی امر تقلید و اقتباس ادبی را- به ویژه وقتی که آموزنده‌ی چیزهای تازه و سودمند باشد- به طور مطلق نکوهیده نمی‌دانست و نفی نمی‌کرد بلکه تأکید می‌کرد که باید در هرچه از ادبیات و فرهنگ اروپایی اخذ می‌شود، دخل و تصرف لازم بشود تا با حال و روز ما و وضعیت اجتماعیمان مطابق و سازگار شود. این دخل و تصرف هم نباید اجباری و قهرآمیز باشد بلکه باید به‌طور طبیعی و با نرمش و ملایمت انجام گیرد و تدریجی و گام به گام باشد:
"عزم کردن به این‌که در شعر یا صنعت یا هرچیز دیگر تصرف کنیم بی‌نتیجه است، بلکه نتایج مضحک می‌دهد مانند این‌که عاشق شویم یا همت کنیم بر این‌که نازک‌دل شویم یا اختراع و اکتشافی در علم و صنعت بکنیم یا بدون این‌که طبع شعر خود را ورزیده باشیم قلم بگیریم که ارتجالاً شعر بگوییم."
محمدعلی فروغی در "پیام به فرهنگستان" بحثی دقیق و فنی درباره‌ی زبان فارسی کرده و درباره‌ی رواج واژه‌های بیگانه و نبود اصطلاحات علمی و فنی لازم در زبان فارسی نظری دور از تعصب و از روی انصاف داده و روشهایی معقول و معتدل را جهت اصلاح و تکمیل زبان فارسی پیشنهاد کرده است. او در آغاز پیامش چنین نوشته است:
"زبان فارسی چنان‌که از گذشتگان به ما رسیده است عیبی دارد و نقصی، و از آن‌رو که ما باید آن را به آیندگان بازبگذاریم خطرهایی در پیش دارد. پس وظیفه‌ی ما این است که تا بتوانیم عیب و نقص گذشته را رفع کنیم و خطر آینده را پیش‌بندی کنیم."
در ادامه‌ی این نوشته، او درباره‌ی عیب بزرگ زبان فارسی که آمیختگی با زبان عربی است و نقص مهم آن که نداشتن اصطلاحات و تعبیرات مورد نیاز است، بحث کرده و برای رفع عیب آن راه‌کارهایی مطرح کرده و از افراط در استعمال کلمه‌های عربی انتقاد کرده و فارسی‌زبانان را از کاربرد زیاد واژه‌های اروپایی و رواج دادن آنها در زبان فارسی برحذر داشته است. برای رفع نقص آن هم چاره جسته و راههایی جهت اجتناب از خطرهایی که در پیش زبان فارسی هست، پیشنهاد کرده و در این پیشنهادها هم انصاف و اعتدال را رعایت کرده است:
"آمیختگی زبان به زبانی دیگر به وجهی عیب است و به وجهی عیب نیست و اگر محدود به حد ضرورت و به قسمی باشد که طبیعت زبان را فاسد نکند عیب نیست اما اگر برای عناصر بیگانه در باز باشد چنان‌که بی‌حدوشرط داخل زبان شود بسیار عیب است و باید از آن دوری جست."

تیر 1391

[در تهیه‌ی این متن از جلد دوم کتاب "نقد ادبی"- تألیف دکتر عبدالحسین زرین‌کوب- استفاده کرده‌ام.]

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا