برو
1402/5/16


بس کن ستم، ای عشق جفاکار! برو
از این دل تنگ، ای دل‌آزار! برو
از دست تو من زجر کشیدم بسیار
از این دل خسته دست بردار، برو.

از کلبه‌ی دل، ای غم جانکاه! برو
از تو ثمری نیست به جز آه، برو
جز بد نرسیده از تو بر من، هرگز
ای محنت بدسیرت بدخواه! برو.

ای عشق! جفا بس است، برخیز، برو
از این دل تنگ، ای غم‌انگیز! برو.
بر هم نزن آرامش احساس مرا
از فتنه و آشوب بپرهیز، برو.

ای دلهره! از این دل پرشور برو
رنجم مده و از تن رنجور برو
از جور تو من خسته و آزرده شدم
ترکم کن و از این دل مهجور برو.

 


نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا