روزهای برفی‌ات
1400/11/1


آه، زندگی!
روزهای برفی‌ات چه شادمانه بود!
روزهای سرد و لرزآوری که گرم می‌شدیم
از حرارت جوانی پر از امید و آرزو
روزهای شور و شر
روزهای شیطنت
و برای یک دو ساعتی
کودک درون خویش را
ساختن رها
در میان لحظه‌های سرخوشی
پرت کردن گلوله‌های برفی فشرده گشته در میان دستها به هم
روی برفها دویدن و سریدن مهیج و نشاط‌زا
گاه نیز لیز خوردن و ولو شدن به روی برفها
در میان غش غش بلند خنده‌های دل‌گشا
روزهای برفی‌ات چه کودکانه بود!
در به روی شور و شوق زندگانی پر از امید می‌گشود.

آه، زندگی!
روزهای خوب برفی‌ات
آن دقایق پر از سرور و سرخوشی تمام شد چه زود!


نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا