شیر دانشگاه تهران
1393/2/21


[بحثی در شخصیت شناسی و رفتارشناسی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در سالهای 1352 تا 1357]


یکی از ویژگیهای بارز شخصیت اجتماعی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در سالهای 1352 تا 1357 که من دانشجوی این دانشکده بودم، غرور بیش از حد و رفتار نخوت‌آمیزشان به عنوان بچه‌فنی بود. این غرور و تکبر به ویژه در دانشجویان سیاسی- چه مذهبی و چه غیر مذهبی- که در دو انجمن اسلامی و فوق برنامه متمرکز شده بودند، خیلی بیشتر و بارزتر از سایر دانشجویان بود و آنها انگار از دماغ فیل افتاده باشند یا تافته‌ی جدابافته باشند، سرشار بودند از نخوت و این نخوت در نگاههای اخم‌آلود و تحقیرآمیزشان به دیگران و قیافه‌های حق به جانب طلبکارانه و طرز صحبت تحکم‌آمیز یا تمسخرآمیزشان به وضوح آشکار بود. رفتار متکبرانه‌ی دانشجویان دانشکده فنی در آن سالها دو وجه اصلی داشت.
وجه اول وجه بیرونی آن بود و این وجه متوجه دانشجویان دانشکده‌های دیگر دانشگاه تهران بود. رفتار دانشجویان دانشکده فنی با دانشجویان سایر دانشکده‌ها در یک کلام تحقیرآمیز و متکبرانه بود. نماد اصلی این تکبر شعار "شیر دانشگاه تهران فنیه" بود که نشان می‌داد دانشجویان دانشکده‌ی فنی خود را شیر بیشه‌ی دانشگاه و سلطان آن می‌دانند و بقیه دانشکده‌ها را جایگاه موجودات پست‌تر و از خود پایینتر می‌شمارند. دانشجویان دانشکده‌های هنرهای زیبا و ادبیات را که اصلا آدم حساب نمی‌کردیم و هرجا با آنها روبه‌رو می‌شدیم و کارزار کرکری خواندن راه می‌افتاد- از جمله در مسابقات ورزشی- در برابر دانشجویان دانشکده‌ی هنرها شعار می‌دادیم: "هنرها، کره‌خرها" یا "هف! نرهای زییا" و در برابر بچه‌های دانشکده ادبیات، شعار می‌دادیم: "ادبیات فزرتیه/ بچه‌سوسول و قرتیه"، در مقابل بچه‌های دانشکده علوم می‌خواندیم: "علومی! علومی! کیسه‌کش حمومی"، در برابر بچه‌های دانشکده پزشکی می‌خواندیم : "پزشکی! آب زرشکی" و دانشجویان دانشکده‌های دیگر را هم داخل آدم نمی‌دانستیم.

وجه دوم وجه درونی آن بود و آن تکبر دانشجویان سیاسی و رادیکال دانشکده فنی نسبت به سایر دانشجویان- یعنی غیرسیاسی‌ها- بود. مشخصه‌ی اصلی این وجه هم نگاه تحقیرآمیز و برخورد تمسخرآمیز و رفتار تحکم‌آمیز بود که از مسخره کردن و متلک گفتن شروع می‌شد و به نگاههای چپ چپ و اخم‌و‌تخم‌ها و بایکوت کردن‌ها و از این‌جور رفتارهای متکبرانه و نخوت آمیز می‌رسید و فاز بالاترش فاز تذکردادن بود و تهدیدکردن و شایعه پراکندن و بدنام کردن و ...
اما رفتار متکبرانه‌ی دانشجویان دانشکده فنی در آن سالها از کجا نشأت می‌گرفت و چه ریشه‌هایی داشت؟

یکی از ریشه‌های اصلی این غرور و تکبر سابقه‌ی علمی دانشکده فنی بود. این دانشکده نخستین دانشکده فنی- مهندسی در ایران بود و در آن سالها عمری چهل‌ساله داشت و این غرورآفرین بود. این دانشکده تا سالهای سال تنها دانشکده‌ی مهندسی در ایران بود و استادان و دانش‌آموختگان نامداری داشت که هریک برای خود از نظر علمی وزنه‌ای وزین و شخصیتی شناخته شده بودند و هر دانشکده‌ای به وجودشان افتخار می‌کرد. بزرگان ارجمندی مانند دکتر حسابی، مهندس ریاضی و مهندس شمس‌ملک‌آرا، هرکدام چند سالی رئیس این دانشکده بودند. استادان دانشمندی مانند دکتر جمال افشار، مهندس زیرک‌زاده، دکتر رادمنش، دکتر جودت، دکتر مجتهدی استادان آن بودند. دانش‌آموختگان نامداری چون پروفسور رضا و پروفسور عسکرزاده (بنیان‌گذار نظریه‌ی منطق فازی) دانش آموخته‌اش بوده‌اند- و تمام اینها غرورآفرین و مایه‌ی مباهات بود.

ریشه‌ی دیگر این غرور و تکبر سابقه‌ی سیاسی دانشکده‌ی فنی بود. اولین اعتصاب صنفی دانشجویی را دانشجویان دانشکده فنی در سال 1314 برپا کرده و به خواست برحقشان که تغییر رئیس دیکتاتورمنش دانشکده و بهبود شرایط آموزشی بود، رسیده بودند. واقعه‌ی 16 آذر سال 1332 در این دانشکده رخ داده بود و اولین جان‌باختگان دانشجو در تاریخ حیات دانشگاهی از این دانشکده بودند و روز دانشجو که مهمترین روز سیاسی برای کل دانشجویان کشور بود، حاصل مبارزات سیاسی دانشجویان این دانشکده بود. شخصیتهای مبارز برجسته‌ای روزگاری بچه فنی یا استاد این دانشکده بودند و این بسیار غرورآفرین بود- از جمله نظامیان مبارز جان‌باخته‌ای چون خسرو روزبه، سروان مختاری، سروان محقق دوانی؛ استادان نامداری چون دکتر رادمنش، دکتر جودت، مهندس بازرگان، مهندس زیرک‌زاده، مهندس حسیبی. و هرکدام از اینها برای هر دانشکده‌ای مایه‌ی غرور و مباهات سیاسی بود. در اعتراضهای صنفی و سیاسی دهه‌ی چهل هم دانشجویان دانشکده‌ی فنی پیش‌تاز بودند و همیشه در صف نخست مبارزه قرار داشتند. در سال 1346 تظاهرات گسترده‌ای با هدف لغو شهریه‌ی دانشگاه صورت گرفت که بیش از هزار نفر در آن شرکت کردند و دانشجویان دانشکده فنی پیشگامان و سازمان‌دهندگان اصلی آن بودند. این تظاهرات با موفقیت کامل به پایان رسید و رئیس دانشگاه تسلیم خواست دانشجویان شد و اخذ شهریه از دانشجویان را لغو کرد. پس از مرگ مشکوک جهان پهلوان تختی هم تظاهراتی برپاشد که دانشجویان دانشگاه تهران و به ویژه دانشجویان دانشکده فنی در صف نخست آن بودند. در سال 1348 پس از افزایش قیمت بلیط اتوبوس اعتراضات گسترده‌ای در شهر تهران صورت گرفت و در این اعتراضات دانشجویان دانشکده فنی پیش‌گام بودند و با سازماندهی معترضان به اعتراضات شکلی منسجم و متشکل دادند. پس از چند روز تظاهرات خشونت‌آمیز که منجر شد به آتش کشیده شدن چند دستگاه اتوبوس و شکستن شیشه‌های بانکها و ادارات دولتی، و با پیوستن دانش‌آموزان به صف اعتراض کنندگان، دولت تسلیم خواست مردم شد و قیمت بلیط اتوبوس به میزان قبلی برگشت.

ریشه‌ی سوم این غرور، پیشگامی دانشکده فنی در جذب دانشجویان نخبه و استادان کارآمد بود. در آن سالهای دو رشته‌ی مهندسی برق و الکترونیک و مهندسی راه و ساختمان دانشکده فنی بالاترین رشته‌های مهندسی در کنکور ریاضی بودند و برای قبولی نمره‌ای بیشتر از سایر رشته‌ها می‌خواستند. سایر رشته‌های مهندسی دانشکده فنی هم نسبت به رشته‌های مشابه در دانشکده‌های دیگر موقعیت بالاتری داشتند و از نظر علمی دانشکده فنی ممتازترین دانشکده‌ی فنی- مهندسی ایران بود و دانشجویانش نخبگان زمان خود بودند. خود من در دوران تحصیل در دبیرستان به خوبی به یاد دارم که آرزوی بیشتر دانش‌آموزان نخبه‌ی دور و برم قبولی در دانشکده فنی بود. برای بعضی از آنها دانشجویان فنی "خدا" بودند و باید در برابرشان سجده می‌کردیم. از نظر استادان عالی‌قدر هم دانشکده فنی موقعیتی عالیتر از سایر دانشکده‌های مهندسی داشت و وجود استادانی چون دکتر شفیعیها، دکتر سلطانپور، دکتر شایان، دکتر صفری، دکتر نیلی، دکتر جبه‌دار مارالانی، دکتر قالیبافیان، دکتر شالچیان، دکتر جفرودی، دکتر نیکخواه، دکتر تابنده، دکتر جهانشاهی، در این دانشکده غرورآفرین بود.

ریشه‌ی چهارم این غرور پیشگامی دانشکده فنی در مبارزات سیاسی جاری جامعه بود. این دانشکده محل تحصیل مبارزان انقلابی نامداری چون حمید اشرف، علی‌اصغر بدیع‌زادگان، سعید محسن، کاظم سلاحی، علی باکری، بهمن بازرگانی، ناصر صادق، عباس مفتاحی، علی میهن‌دوست، پوران یداللهی، نسترن آل آقا بود- مبارزان از جان گذشته‌ای که بیشترشان در سالهای اول دهه‌ی پنجاه جان باخته و کشته شده بودند و بعضی از آنها هم در نیمه‌ی دهه‌ی پنجاه جان باختند. تعدادی از دانشجویان این دانشکده در آن سالهای یا در زندان بودند یا زندگی مخفی داشتند، زندانیانی که بعضی از آنها سالها در زندان ماندند- مانند فرخ نگهدار، مهدی فتاپور، ساسان تبریزیان، خشایار خواجیان، انوشیروان لطفی، ابوالحسن خطیب و ...

مجموعه‌ی این ریشه‌ها پایه‌ی غرور و نخوت دانشجویان فنی به طور کلی و تکبر شدید دانشجویان سیاسی رادیکال و عمل‌گرای آن به طور ویژه شده بود. درباره‌ی نمود بیرونی این غرور در رابطه با دانشجویان سایر دانشکده‌ها توضیحی مختصر دادم. اینک می‌پردازم به نمود درونی و رفتار متکبرانه‌ی دانشجویان سیاسی دانشکده با سایر دانشجویان.
این غرور، دانشجویان رادیکال دانشکده فنی را دچار چند عارضه‌ی منفی و زشت کرده بود که چشم‌گیرترهایش عبارت بودند از: تعصب شدید- دگماتیسم انعطاف‌ناپذیر- خودبرحق‌پنداری مطلق- کله‌شقی و یکدندگی.
این دانشجویان بر این باور بودند که چون دارای تفکر سیاسی و ایدئولوژیک هستند و رفقا یا برادران هم‌فکر و هم‌رزم‌شان یا کشته شده‌اند یا مخفی شده‌اند یا در زندان‌اند، پس بر دیگران برتری عقیدتی دارند و دارای حقانیت اند، در نتیجه هر باور و نظری که دارند و هرچه می‌گویند درست مطلق و عین حقیقت است و دیگران حق ندارند بر خلاف باورها و طرزفکر آنها عمل کنند. بر همین مبنا آنها سعی می‌کردند تا کسانی را که می‌خواهند بر خلاف طرز فکر و نظر آنها رفتار یا فکر کنند، تنبیه کنند و تنبیهشان شیوه‌های گوناگون داشت که بعضی از آنها عبارت بودند از تمسخر، تحقیر، تحکم، تهدید، بدنام کردن، شایعه پراکندن، بایکوت کردن و ...
و هر چشم تیزبینی پشت تمام این رفتارهای تنگ‌نظرانه یک چیز را به وضوح می‌دید- اگرچه شاید گاه نادیدنی می‌نمود- و آن غرور و تکبر شدید این دانشجویان بود.

 

اردیبهشت 1393


نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا