ده شعر کوتاه بهاری
1393/1/16


ای تازه بهار!

ای تازه بهار! غنچه‌بارانم کن
در فصل شکفتگی گل‌افشانم کن
خشکید درخت جانم از هجرانت
بازآ و دگرباره شکوفانم کن.

 اسفند 92

مژده‌ی بهار

سرو ایستاده است سراپا حضور ذهن
تا اولین کسی باشد
که مژده‌ی رسیدن پیک بهار را
می‌گیرد از نسیم خوش نوروز.

  اسفند 92

رخت گل‌بهی

درخت خانه‌ی ما صبح زود شد بیدار
و رخت گل‌بهی‌اش را که بود هدیه‌ی نوروزی بهار به او
شتابناک به تن کرد
و بعد راهی میعادگاه سبز شکفتن شد.

 اسفند 1392

چرا بهار نباشیم؟

چرا بهار نباشیم و غرق غنچه نسازیم
درخت عاطفه را؟
مسیر زندگی ما چرا نباشد سبز؟
مگر که ما ز طبیعت چه چیز کم داریم؟

 اسفند 1392

بهار شاداب

آری بهار آمده شاداب
و بوته‌های بیشه‌ی سرسبز آرزو
سرشار شور و شوق شکوفایی
او را کشیده‌اند در آغوش نرم و گرم.

 اسفند 1392

شکوفه‌های سفید

چه خاطرات دل‌انگیز عطرافشانی
درون ذهن درختان باغ عاطفه‌ها زنده می‌کنند
شکوفه‌های سفید
در این سپیده‌دم یادمان نوروزی.

 اسفند 1392

پرسش از بنفشه‌ها

من در کنار باغچه می‌پرسم از بنفشه‌ها
آیا درون زندان هم
هست از شما یکی
تا مژده‌ی بهار به زندانیان دهد؟

 اسفند 1392

درخت

درخت غرق تمنای سبز گشتن بود
بهار آمد و او را به آرزوش رساند
درخت خاطر من هم شکوفه می‌خواهد
تو، ای نگار! بیا و مرا شکوفان کن.

 اسفند 92

هان، ای بهار سبز شکوفا!

هان، ای بهار سبز شکوفا!
مرغان عشق را که پر از شوق دیدنت
بر شاخه‌ی درخت تمنا نشسته‌اند
آواز عاشقانه عطا کن
قلب مرا که خشک شد از فرط حسرتت
در فصل انتظار
سرسبزی جوانه عطا کن.

 اسفند 1392

سرود سبز بهاران

وقتی سرود سبز بهاران را
در کوچه باغ می‌شنوم
احساس می‌کنم که سراپای هستی‌ام
در حال رویش است
احساس می‌کنم که گلستان جان من
غرق شکوفش است.

 اسفند 1392

 


نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا