[برای امیر فیجانی]
عشق خورشیدیست کز خورشید کیهان برتر است
آتشافروزیست کز هر آتشی روشنتر است
هرچه گویی قصه از امواج طوفانزای عشق
چون که غرقش میشوی بینی که چیزی دیگر است
عشق در هفت آسمانش کهکشان میپرورد
عشق در دریای خود پروردگاه گوهر است
در مسیر دوستی بنبستها را رهگشاست
در سرای مهر بر دیوارها همچون در است
گر که با حرمان شود همخانه باشد رنجبار
گر شود با وصل همکاشانه شادیآور است
خاکساری گر چه میآموزد و افتادگی
خود ولی در شهر یاری شهریاری سرور است
هرچه هم دردآور و پررنج باشد عشق باز
درد بیعشقی ز هر دردی در عالم بدتر است.
تیر 1392
|