به دنیا آمدم در این‌چنین روزی
1392/1/16

حدود شصت سال پیش
به دنیا آمدم در این‌چنین روزی خوش و خندان
به گیتی پا نهادم با هزاران شور و شوق و ذوق
چرا که فکر می‌کردم در این دنیای شیرین می‌شود حلوای چرب و نرم تقسیم
نمی‌کردم گمان که قسمت بسیاری از اهل جهان از زندگانی زهر و زقوم است
مرا بوی کباب آورد
به این دنیای لبریز از فریب و حقه‌بازی، با دهان آب افتاده
نمی‌دانستم این‌جا
در این دنیای افسون‌کار مکار
کبابی نیست در کار
و این بوی خوش از خرهای بدبختی‌ست
که در حال تحمل کردن رنج و عذاب جان‌گداز داغ دنیا بر کفلهای نحیف و زخمی خویش‌اند
و آدمهای مفلوکی که دلهاشان در این دنیای پرماتم کباب از آتش سوزان عمر محنت‌آمیز است
جگرهاشان به روی شعله‌های درد و غم بریان.

به دنیا آمدم زیرا که می‌پنداشتم گیتی سرای شادی و آرامش و مهر است
نمی‌دانستم این دنیای پرنیرنگ چیزی جز سرابی دل‌فریب و روح‌افسا نیست
که آن را زشت‌خویی و تبه‌کاری آدمها
پر از گند و کثافت کرده است، افسوس!
بهشت زندگی را کرده دوزخ، دوزخ اندوه و رنج و کین
شرارتهای این موجود بدکردار
و اینک بس پشیمانم
و می‌گویم به خود بسیار با لحنی ملامت‌بار
که ای نادان سهل‌انگار!
تولد یافتن، بی‌شک نخستین اشتباهت بود
به این دنیای لب‌ریز از تباهی آمدن، دردا و افسوسا، حماقت بود.

شانزده فروردین 1392

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا