[خرگوش اول روی زمین نشسته است. قطعههای رنگارنگ خانهسازی دور و برش پخش شده و او در حال ساختن خانه با آنها و خواندن شعر است.]
خرگوش اول:
آخ که چه کیفی داره
این بازی نازنازی!
وای که چقدر باحاله
بازی خونهسازی!
دارم خونه میسازم
یه خونهی حسابی
دیوارهایش قرمز
در حیاطش آبی.
پنجرههاش سبز و زرد
اتاقهاش رنگوارنگ
خونهی خیلی بزرگ
از سر تا پایش قشنگ.
حیاط آن چه سرسبز!
باغچهی آن چه پر گل!
این گوشهاش گل سرخ
آن گوشه یاس و سنبل.
هم جای بازی داره
هم تاب و هم سرسره.
حوض فوارهدارش
از ماهی قرمز پره.
خونه به این قشنگی
هرگز کسی ندیده.
هرکی میگه که دیده
حتماً تو خواب دیده.
[خرگوش دوم وارد میشود و چون خرگوش اول را سرگرم بازی میبیند، میرود به طرفش و با او سرگرم گفتوگو میشود.]
خرگوش دوم:
سلام، سلام، همبازی
ای خرگوش باصفا.
داری چکار میکنی
تنها نشستی اینجا؟
خرگوش اول:
سلام به روی ماهت
خرگوش خوب و نازم.
مشغول بازیام من.
دارم خونه میسازم.
خرگوش دوم:
اجازه میدی که من
همبازی تو باشم؟
با یاری و همکاری
خونه بسازیم با هم؟
خرگوش اول:
نه، نه، نه، نمیخوام
بازی کنیم دوتایی.
میخوام خونهی خود را
درست کنم تنهایی.
خرگوش دوم:
کار تو بینتیجهست
وقتی که باشی تنها.
مگر که نشنیدهای
تو قصهی هویج را؟
خرگوش اول:
قصهای را که گفتی
نشنیدهام عزیزم.
ازت میخوام که آن را
تعریف کنی برایم.
خرگوش دوم:
اگر میخوای بشنوی
گوشهای خود را وا کن.
نمایش هویج را
با چشم باز نگا کن.
خرگوشها:
نون و پنیر و پسته- میون شهر قصه- هویج خیلی چاقی- رویید میون باغی.
هویج:
سلام سلام بچهها- بچههای باصفا- من هویج شیرینم- زردک نازنینم- درشت و آبدارم- مزهی خوبی دارم- پر از ویتامینم من- مال ورامینم من- قد و بالام بلنده- گیسم مثل کمنده- هیکل چاقی دارم- خب، آخه ورزشکارم- مثل یه کوه میمونم- اینو خودم میدونم- کی این همه زور داره؟- تا منو در بیاره؟
خرگوش اول:
وای چه هویج نازی- خوب شد که دیدمش من- باید درش بیارم- جون میده واسه خوردن.
[جلو میرود و سعی میکند هویج را بکشد و از جا بکند، ولی موفق نمیشود.]
هویج:
چی فکر کردی عزیزم؟- فکر کردی این کار سادهست؟- اما نکش تو زحمت- که زحمتت بیفایدهست.
خرگوش اول:
آهای هویج درنمیآد- کاری ازم برنمیآد- السون و ولسون- زود خودتو برسون.
[خرگوش دوم جلو میآید و خرگوش اول را از پشت بغل میکند و عقب میکشد.]
خرگوش دوم:
وای چه هویج چاقی- بهتر از این چی میشه؟- باید ز ریشه کندش- اما انگار نمیشه.
هویج:
چی فکر کردی عزیزم؟- فکر کردی این کار سادهست؟- اما نکش تو زحمت- که زحمتت بیفایدهست.
خرگوشها:
آهای هویج درنمیآد- کاری ز ما برنمیآد- السون و ولسون- زود خودتو برسون.
[خرگوش سوم جلو میآید و خرگوش دوم را از پشت بغل میکند و عقب میکشد.]
خرگوش سوم:
وای چه هویج سفتی- بپا زمین نیفتی- تنهایی کار خرابه- کمک بخواه، شنفتی؟
هویج:
چی فکر کردی عزیزم؟- فکر کردی این کار سادهست؟- اما نکش تو زحمت- که زحمتت بیفایدهست.
خرگوشها:
آهای هویج در نمیآد- کاری ز ما بر نمیآد- السون و ولسون- زود خودتو برسون.
[خرگوش چهارم جلو میآید و خرگوش سوم را از پشت بغل میکند و عقب میکشد.]
خرگوش چهارم:
وای چه هویج زردی- خوراک امروز ماست- میدونی باید چه کار کرد؟- بازم باید کمک خواست.
هویج:
چی فکر کردی عزیزم؟- فکر کردی این کار سادهست؟- اما نکش تو زحمت- که زحمتت بیفایدهست.
خرگوشها با هم:
آهای هویج درنمیآد- کاری ز ما برنمیآد- السون و ولسون- زود خودتو برسون.
[دو خرگوش دیگر میآیند و خرگوشهای دیگر را از پشت بغل میکنند و عقب میکشند.]
خرگوشها:
السون و ولسون- زود خودتو برسون- السون و ولسون- زود خودتو برسون. السون و ولسون- زود خودتو برسون.
هویج:
چی فکر کردی عزیزم؟- فکر کردی این کار سادهست؟- اما نکش تو زحمت- که زحمتت بیفایدهست.
[خرگوشها با تلاش دستهجمعی هویج را از جا میکنند و همه با هم از پشت روی زمین میافتند. بعد درحالیکه هویج روی زمین افتاده، خرگوشها از جا بلند میشوند، دستهای هم را میگیرند، دور هویج میچرخند و دسته جمعی میخوانند.]
خرگوشها:
ای هویج خوشمزه- دیدی درت آوردیم- وقتی شدیم یه دسته- چی به سرت آوردیم؟
چه این هویج شیرینه- اجرت زحمت ماست- چه خوب و نازنینه- حاصل همت ماست.
وقتی که با هم باشیم- چه زورمون زیاده- وقتی که تنها باشیم- زحمتمون بیفایده.
وقتی که تنها باشیم- مشکل میشه فراوون- وقتی که با هم باشیم- هر کاری میشه آسون.
مهر 1388
|