جان درایدن و تعریف شعر نمایشی
1391/8/7

 جان درایدن John Dryden (۱۶۳۱-۱۷۰۰) شاعر و نمایش‌نامه‌نویس نامدار انگلیسی است. او در دنیای ادبیات انگلیسی همان منزلتی را دارد که بوالو در دنیای ادبیات فرانسه دارد. در واقع چیزی که بر ادبیات دورانش حکومت می‌کرد، ذوق و قریحه‌ی او بود. او در مدرسه‌ی سلطنتی وست‌مینستر و کالج ترینیتی کمبریج تحصیل کرد و در سال ۱۶۵۴ به دریافت دیپلم نائل آمد. درایدن از زمان تحصیل در کالج به سرودن شعر پرداخت.

 مرگ کرامول باعث شد که درایدن "مرثیه‌ی قهرمانی" Heroic Stanzas را در ستایشش بسراید و در سال ۱۶۵۹ منتشر کند. در سال ۱۶۶۰ خانواده‌ی استوارت دوباره به سلطنت رسید و چارلز دوم پادشاه انگلستان شد. درایدن در ستایش او منظومه‌ی آسترا ریداکس Astrea Redux را سرود و به او تقدیم کرد.

 از سال ۱۶۶۳ با گشوده شدن دوباره‌ی تئاتر که پیوریتن‌ها تعطیلش کرده بوند، درایدن که قریحه‌ای عالی در درام‌نویسی داشت شروع به نوشتن نمایش‌نامه کرد و تراژدیهایی به سبک کرنی و کمدیهایی به شیوه‌ی فرانسویها نوشت و به این ترتیب در تجدید حیات تئاتر در انگلستان، هم به عنوان شاعر و نویسنده و هم به عنوان منتقد و صاحب‌نظر، نقش مهمی برعهده گرفت.

 درایدن نخستین کمدی‌اش را به نام "دلاور وحشی" The Wild Gallant منتشر کرد. پس از آن، تا سال ۱۶۹۳، حدود ۳۰ نمایش‌نامه‌ی تراژدی و کمدی و ماسک نوشت.

 در سال ۱۶۶۷ درایدن منظومه‌ی "آنوس میرابیلیس" Annus Mira billis را در قالب چهارپاره ساخت و در آن جنگهای انگلستان و هلند و حریق لندن در سال ۱۶۶۶ را به شیوه‌ای تازه بیان کرد.

 او در سال ۱۶۶۸ ملک‌الشعرای انگلستان و در سال ۱۶۷۰ وقایع‌نگار دربار شد.

 در سال ۱۶۸۱، منظومه‌ی "ابشالوم و اخیتوفل" Absalom and Achitophe را در هجو لرد شافتسبری منتشر کرد. این منظومه که لحنی حماسی دارد و منظومه‌ی استعاری کاملی در زبان انگلیسی به شمار می‌رود، برای درایدن محبوبیت و افتخار فراوان به همراه آورد و بسیار مشهورش کرد.

 درایدن در سال ۱۶۸۵ به مذهب کاتولیک گروید و در منظومه‌ی "غزال و یوزپلنگ" The Hind and the Pander کلیسسای رسمی انگلستان را هجو کرد. در این منظومه‌ی استعاری که در سال ۱۶۸۷، در سه بخش، منتشر شد، درایدن کلیسای کاتولیک را به شکل غزالی سفید یک‌دست، بدون کوچکترین لکه‌ای، و کلیسای رسمی انگلستان را به شکل یوزپلنگی با پوست پوشیده از لکه و پروتستانهای متعصب را به صورت جانوران وحشی نمایش داد. منظومه‌ی "غزال و یوزپلنگ" استادی درایدن را در فنون معانی و بیان به‌روشنی نشان داد.

 درایدن در این دوره به ترجمه‌ی آثار شاعران بزرگی چون تئوکریت، هومر، هوراس، ویرژیل و دیگران پرداخت و از بین این ترجمه‌ها، برگردانش از شعرهای ویرژیل موفقیت و شهرت بسیاری به دست آورد.

 معروفترین تراژدیهای درایدن عبارتند از:
"فتح گرانادا" The Conquest of Granada در دو بخش و هر بخش شامل ۵ پرده که در سالهای ۱۶۷۰- ۱۶۷۱ نمایش داده شد. این تراژدی که لحن حماسی دارد و در آن روی‌دادهای قهرمانی با دسیسه‌های عاشقانه درهم‌آمیخته، از بهترین آثار نمایشی درایدن به شمار می‌رود و حدود پنجاه سال با توفیق فراوان بر صحنه‌ی تئاتر انگلستان درخشید.

 "اورنگ زیب" Aureng- Zebe تراژدی منظوم حماسی در ۵ پرده که در سال ۱۶۷۵ به نمایش درآمد. درایدن موضوع این نمایش‌نامه را از کتاب "تاریخ انقلاب سران مغول"، نوشته‌ی نویسنده‌ای فرانسوی اقتباس کرد، ولی اشخاصش با اشخاص تاریخی تنها تشابه اسمی دارند.

 "دن سباستیان، پادشاه پرتغال" Don Sebastian, King of Portugal تراژدی در ۵ پرده، آمیخته از نظم و نثر که در سال ۱۶۸۹ برای نخستین بار اجرا شد. اگرچه در این اثر، درایدن از مستندات تاریخی استفاده کرد ولی به موضوع نمایش با شیوه‌ی بیان مهیج و صحنه‌سازی‌های بدیع خود چنان جذابیتی بخشید که آن را به اثری درخشان و ماندگار تبدیل کرد.

 مشهورترین کمدی درایدن "ازدواج مطابق مد روز" Marriage á-la-Mode است. این کمدی در ۵ پرده و درهم‌آمیخته‌ای از نظم و نثر است و در سال ۱۶۷۲ برای نخستین بار بر صحنه‌ی نمایش اجرا شد.

 یکی از شاهکارهای نمایشی درایدن نمایش‌نامه‌ی بسیار موفق و مشهور "همه چیز در راه عشق" All for Love است که درایدن آن را به شعر آزاد سروده و همان‌گونه که خودش اعلام کرده، آن را به تقلید از نمایش‌نامه‌ی "آنتونی و کلئوپاترا"‌ی شکسپیر ساخته است. درعین‌حال اشخاص نمایش‌نامه به قهرمانان نمایش پلوتارک هم شبیه هستند.

 آخرین اثر درایدن "تمثیلهای کهنه و نو" است که کمی پیش از مرگش منتشر شد. درایدن در این اثر، چندین قصه از قصه‌های چاسر Chaucer و بوکاچیو Boccaccio و اووید Ovide را به صورتی تازه و بانظمی دل‌نشین بیان کرده و به موضوعهای کهن رنگی چنان تازه بخشیده که آنها را از لطف و خوش‌آهنگی سرشاری برخوردار کرده است.

 درایدن در حوزه‌ی نظریه‌پردازی و نقد هم فعالیت می‌کرد و صاحب‌نظر بود. می‌توان گفت که تا پیش از او نقد ادبی در انگلستان بیشتر یا جنبه‌ی نظری محض داشت یا مبتنی بر بیان قوانین و حدود بود، و او نخستین منتقدی بود که به نقد عملی در ادبیات انگلیسی پرداخت. درایدن رساله‌ای در این زمینه نوشته که عنوان آن "رساله درباره‌ی شعر نمایشی" Essay of Dramatic Poesy است. این رساله به صورت گفت‌وگوی چهار ادیب شعرشناس است که درایدن به آنها اسمهای مستعار داده و یکی از آنها خودش است و سه نفر دیگر، سه ادیب معاصرش هستند. درایدن در مقدمه‌ی رساله وعده داده بود که رساله‌ی دیگری هم درباره‌ی "شعر غنایی" و "شعر حماسی"، در پی این رساله منتشر کند، ولی موفق به تحقق بخشیدن به این وعده نشد.

"رساله درباره‌ی شعر نمایشی" شرح مکالمه‌ی چهار ادیب است که در کشتی نشسته‌اند و درباره‌ی نبردی دریایی که هم‌زمان با سفرشان و در فاصله‌ای نه‌چندان دور از آنها روی‌داده، گفت‌وگو می‌کنند. یکی از آنها که حدس می‌زند جنگجویان سرزمینش پیروز شده‌اند، می‌گوید این پیروزی در نظرش بسی ارجمندتر بود اگر نمی‌دانست که می‌بایست شعرهای بد و ناهنجاری را که درباره‌ی آن سروده خواهد شد، بخواند و بشنود. دیگری می‌گوید که شاعرانی را می‌شناسد که برای این نبرد هم سرود تهنیت پیروزی و هم سرود تسلیت شکست ساخته‌اند تا هریک از دو نتیجه که حاصل شد، برایش سرودی مناسب داشته باشند. گفت‌وگو ادامه می‌یابد و هرکس نظری می‌دهد تا این‌که چهار ادیب تصمیم می‌گیرند که برای این‌که بحث از پراکنده‌گویی درآید و به نتیجه برسد، آن را محدود به موضوعی مشخص کنند و به بحث درباره‌ی شعر نمایشی بپردازند. پس از این توافق، چهار ادیب به بحث درباره‌ی شعر نمایشی و تعریف نمایش‌نامه (دراما) و مقایسه‌ی آثار منظوم نمایشی عصر درایدن با آثار نمایشی کهن یونانیان و رومیان، و مقایسه‌ی آثار نمایشی کلاسیک، فرانسوی جدید، انگلیسی عصر الیزابت و دوره‌ی بازگشت، و مزایای هریک و نقد و بررسی نقاط قوت و ضعف و محاسن و معایب این چهار نوع نمایش‌نامه‌ی منظوم در مقایسه با هم، و این‌که نمایش‌نامه باید با کلام موزون و قافیه‌دار ساخته شود یا فقط کلام موزون و بی‌قافیه (شعر سفید= Blank verse) کافی است، یا این‌که نباید کلام آن حتا موزون باشد؛ می‌پردازند. با رسیدن کشتی به مقصد گفت‌وگو ناتمام خاتمه می‌یابد.

این طرز ناتمام گذاشتن گفت‌وگو، باعث شد که منتقدان درایدن که غالباً او را به سازشکاری و پرهیز از صراحت و شفافیت بیان متهم می‌کردند، رساله‌اش را مورد انتقاد قرار دهند و مدعی شوند که او عمداً رساله‌اش را این‌طور ناتمام گذاشته تا از گفت‌وگوی ادیبان نتیجه‌ی قطعی حاصل نشود و طرفداران هیچ نظری از او آزرده خاطر نشوند. ولی این ادعا بیش از حد بدبینانه است و واقعیت ندارد.

 پس از نشر "رساله درباره‌ی شعر نمایشی" درایدن سی سال دیگر به فعالیت ادبی مشغول بود و در تمام این مدت نقد و نقادی همواره در بین آثارش مقام و منزلتی خاص داشت و مقدمه‌هایی که بر نمایش‌نامه‌هایش نوشته همیشه شامل مطالبی ارزشمند در حوزه‌ی نقد ادبی بوده است.

 جمع‌بندی کلی "رساله درباره‌ی شعر نمایشی" در تعریف شعر نمایشی چنین است:
 "شعر نمایشی تصویری‌ست راستین و زنده از طبیعت بشری که شور و احساسات و خلق و خوی بشر را ترسیم می‌کند، هم‌چنین دگرگونی‌هایی را که در سرنوشت بشر پدید می‌آید، بیان می‌کند؛ تا شنونده و بیننده در همان‌حال که لذت می‌برد، بیاموزد."

 بر اساس این تعریف، شعر نمایشی، در وهله‌ی نخست تصویری از طبیعت بشری ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد که افراد بشر به طریقی رفتار می‌کنند که نمودار ماهیت آنهاست. در این تعریف، درایدن با کاربرد کلمه‌ی "تصویر" خواسته تا بر نمود خارجی تأکید کند. در واقع، از نظر درایدن، بر خلاف افلاتون، بین تصویر طبیعت بشری و حقیقت این طبیعت تفاوتی وجود ندارد، و اگر تصویر طبیعت بشر "راستین" باشد، حقیقت آن را بیان می‌کند. این "تصویر" نه تنها باید "راستین" باشد بلکه باید "زنده" هم باشد. تا این‌جا، در این تعریف چهار مفهوم به کار رفته است: تصویر- راستین- زنده- طبیعت بشر. هرکدام از این چهار مفهوم در جای خود مهم هستند و سهمی به‌سزا در تعریف شعر نمایشی دارند. ممکن است روان‌شناس هم توصفی "راستین" از "طبیعت بشر" بیان کند، ولی توصیف او نه "زنده" و نه "تصویر" است. هم‌چنین ممکن است "تصویر"ی از "طبیعت بشر" "زنده" باشد ولی "راستین" نباشد، یا "راستین" باشد ولی "زنده" نباشد بلکه مرده و کسل‌کننده باشد. بنابراین، می‌بینیم که هر چهار مفهوم به کار رفته در تعریف درایدن از شعر نمایشی بنیادی هستند و اثری که حتا یکی از این چهار ویژگی را نداشته باشد، نمی‌تواند از نظر درایدن، شعر نمایشی باشد.

 عبارت بعدی، در تعریف درایدن از شعر نمایشی، برای ارائه‌ی توضیح و پروراندن بیشتر تعریف شعر نمایشی‌ست، و بیانگر این واقعیت است که برای ترسیم تصویری راستین و زنده از طبیعت بشری به صورت شعر نمایشی، شاعر باید شور و احساسات و خلق و خوی بشر را ترسیم کند، هم‌چنین دگرگونیهایی را که در سرنوشت بشر پدید می‌آید، بیان کند. به عبارت دیگر، ما تنها با مشاهده‌ی واکنشهای یک شخصیت در برابر دگرگونیهایی که در سرنوشتش پیش می‌آید و تماشای شور و احساسات و خلق و خوی او در این واکنشها، شاهد تصویری راستین و زنده از طبیعت بشری و شعر نمایشی واقعی خواهیم بود. به عنوان نمونه، اگر شکسپیر واکنشهای هملت را در برابر دگرگونیهای سرنوشت- از جمله کشته شدن پدرش توسط عمویش و ازدواج عمویش با مادرش- نشان نداده و شور و احساسات و خلق و خوی او را در برابر این دگرگونیهای سرنوشتی بیان نکرده بود، هرگز نمی‌توانست تصویری راستین و زنده از طبیعت بشری او ترسیم کند. به بیان موجزتر، آزمونهای زندگی است که ماهیت اشخاص یک شعر نمایشی را نمایان می‌سازد.

 در نتیجه، به اعتقاد درایدن، کاری که شعر نمایشی انجام می‌دهد این است که ما را به صورتی زنده و دل‌پذیر از چگونگی طبیعت بشری آگاه می‌کند. بنابراین، به نظر درایدن، شعر نمایشی نوعی آموزش لذت‌بخش روانشناسانه است و تفاوتش با آموزش دانش روانشناسی تنها در این است که آموزش خود را به کمک ترسیم تصویرهای راستین و زنده از طبیعت بشری ارائه می‌کند.

هسته‌‌ی مرکزی نظریه‌ی درایدن درباره‌ی شعر این است که شعر، آموزشی لذت‌بخش درباره‌ی طبیعت بشر و روان انسان است و با تصویرهای زنده و راستین خود از کنش ‌و واکنش بشر در برابر رویدادها و دگرگونیهای سرنوشتش، هم‌راه با لذتی که می‌بخشد و مسرتی که می‌آفریند، گوشه‌هایی از رازهای ناشناخته‌ی روان بشر و نهاد انسان را آشکار می‌کند و درسهایی ارزنده در این باره می‌آموزد. مسرت و لذتی هم که از آن حاصل می‌شود، ناشی از تصویرهای زنده و راستین از طبیعت بشر است. به بیان دیگر، تصویرهای زنده و راستین از طبیعت بشر هم مسرت‌بخش‌اند هم لذت‌آفرین هم آموزنده؛ خودف آموختن هم لذت‌بخش و مسرت‌زاست. در حقیقت شاعر با تصویرهای زنده و راستینش از طبیعت بشری به ما درباره‌ی رازهای روان و طبیعت بشر آموزش می‌دهد و درس روانشناسی می‌آموزد و این آموزش مسرت‌بخش و لذت‌آفرین است.

 مفهوم ضمنی تعریف درایدن این است که شعر بیشتر نوعی وسیله‌ی انتقال معرفت هم‌راه با لذت است تا فن ایجاد اقناع، و از طریق همین انتقال معرفت است که شعر ایجاد سرخوشی می‌کند و مسرت‌بخش می‌شود، زیرا افزایش آگاهی عملی خوش‌آیند و لذت‌بخش است، و این سرخوشی تا حدودی به‌واسطه‌ی شیوه‌ی مسرت‌بخشی است که وسیله‌ی ابلاغ معرفت است. هر دو صفت "راستین" و "زنده" بودن تفلید طبیعت بشری، در ایجاد لذت حاصل از شنیدن یا خواندن یک شعر مؤثر است. پس شعر طبیعت بشری را نمایان می‌کند و از این طریق به انسان آموزشی مسرت‌بخش می‌دهد.

آذر 1389


منابع:

۱- نقد ادبی (جلد دوم)- دکتر عبدالحسین زرین‌کوب- انتشارات امیرکبیر
۲- شیوه‌های نقد ادبی- دیوید دیچز- ترجمه‌ی دکترغلام‌حسین یوسفی و محمدتقی صدقیانی- انتشارات علمی
۳- فرهنگ ادبیات جهان- زهرا خانلری- انتشارات خوارزمی
۴- مکتبهای ادبی- رضا سیدحسینی- انتشارات کتاب زمان

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا