نگاهی به زیبایی‌شناسی تاریخی از دیدگاه اومبرتو اکو
1391/7/28

[منتشر شده در مجله نافه- شماره ٣٤- آذر و دی ٨٥]



به نظر اومبرتو اکو بین دانش زیبایی‌شناسی در هر دوره‌ی مشخص تاریخی و دیگر واقعیتهای اجتماعی آن دوره، به ویژه جنبه‌های گوناگون تمدن و فرهنگش، ارتباطی تنگاتنگ و همبستگی متقابل معناداری وجود دارد که آنها را در پیوندی ناگسستنی قرار می‌دهد، و در این پیوند پیچیده و همه‌جانبه، به برهم‌کنش دوسویه وامی‌دارد. بر مبنای این دیدگاه، دانش زیبایی‌شناسی نه تنها دانشی فلسفی، بلکه دانشی تاریخی است که در مسیر تاریخی‌اش تکامل و گسترش می‌یابد، و در این تکامل و گسترش، به مقوله‌های کلی و مفهومهای مجرد خود مضمون مشخص تاریخی می‌دهد.

اومبرتو اکو مضمون ذوقی هر دوره از تاریخ را دارای پیچیدگیها، گرهها و بن‌بست‌های خاصی می‌دانست که ناشی از حساسیتهای فرهنگی و هیجانهای زیبایی‌شناسی خودویژه است، و باید با ابزارها و شیوه‌های خاص آن دوره به آنها پرداخت، و برای پرسشها و معماهای پیچیده‌اش پاسخ پیدا کرد. به باور او نگاه کنجکاوانه‌ی تاریخی، نگاهی مناسب، برای دقیق و عمیق دیدن نادیده‌های دوره‌های فرهنگی- تمدنی سپری شده، از زاویه دید حساسیتها و آگاهیهای زیبایی‌شناسی، و فهم درست آنهاست. با این دیدگاه است که می‌توان به تمام چشم‌اندازهای مشهود و نامشهود حوزه‌های زیبایی‌شناسی نظر انداخت و در پس همانندی‌ها و هماهنگی‌های کلی، مضمون تاریخی ویژه‌ای را که هر مقوله در دوره‌های گوناگون پیدا کرده، و وجه‌های تفاوت و تفارق دگرگون شونده و تکامل یابنده‌ی آن را دید و درک کرد، و بر این بنیان می‌توان فهمید که کدام‌یک از این مضمونها هنوز ارزش و اعتبار خود را در حوزه‌ی اندیشه‌ها و برداشتهای دوره‌ی تاریخی ما حفظ کرده و از حقانیت و قابلیتی شایسته و کارآ برخوردار است.

اومبرتو اکو بر این باور بود که در دوره‌های تاریخی کهن، به‌ویژه در سده‌های میانی، برخلاف دوران نوین، نظریه‌های زیبایی‌شناسی، به طرزی بنیادگرایانه، ریشه در سنتها داشته‌اند و هرگونه نوآوری در امور ذوقی، و هر نوع پردازش مضمونهای نو در قالب مقوله‌های زیبایی‌شناسانه‌ی کهنه، خرامان، نرم‌نرم، تدریجی و بی‌سروصدا از راه رسیده‌اند، و آرام‌آرام از دل سنتهای کهن زاییده شده‌اند، به طوری که دگرگونی مضمونی آن محسوس و چشم‌گیر نبوده است. به گمان او، دوره‌های تاریخی کهن بیشتر تمایل به این داشته‌اند که تکامل مقوله‌های زیبایی‌شناسانه‌شان ماهیتی رمزگونه و رازپردازانه، پنهانی و نامشهود داشته باشد. ولی به نظر او، با نگاهی ژرف‌نگر می‌توانیم، اگرچه به دشواری، مسیر تکامل اندیشه‌های زیبایی‌شناسانه و مقوله‌های این دانش را ردیابی و مشاهده کنیم که چه‌گونه سنتهای زیبایی‌شناسانه، آرام‌آرام راه را برای اندیشه‌های نو و برداشتهای بدیع و مضمونهای تازه گشوده و آنها را در بطن خود پرورده یا پذیرفته و حل کرده‌اند، حتا می‌توانیم مسیرهایی را ردیابی کنیم تا دریابیم چه‌گونه هر مبحث مشکل‌آفرین و گره‌افکن زیبایی‌شناسانه، پرورش یافته، به درجه‌ی معینی از پختگی و پرداختگی رسیده، و به این ترتیب از مضمونی نو با بنیانی محکم و استوار و رویکردی علمی برخوردار گشته، و بافتهای نو را از درون خود تنیده و ساختهای تازه را در ساختار خود جا داده است.

به نظر اومبرتو اکو برای داشتن دید تاریخی در زیبایی‌شناسی باید با سنتها و فرهنگ تاریخی دوره‌های سپری شده تاریخی همدلی تفاهم‌آمیز داشت و کوشید تا با درکی ژرف، به فهم همدلانه از ذهنیت و حساسیت زیبایی‌شناسانه در آن دوره‌ی تاریخی رسید. او معتقد بود که اگر چنین نباشد، ممکن است نظریه‌های زیبایی‌شناختی دوره‌های تاریخی گذشته، به صورت گونه‌ای بازی با کلمات و واژه‌پردازی بی‌ربط و نامفهوم جلوه کند که هیچ مفهوم مشخصی ندارد.

یکی از مقوله‌‌های بنیادین دانش زیبایی‌شناسی- و شاید اساسیترین مقوله‌ی آن- که اومبرتو اکو با دیدی تاریخی به آن پرداخته، مقوله‌ی "زیبایی" است. به نظر او زیبایی مقوله‌ای تاریخی‌ست که از سده‌های باستانی، آرام‌آرام، در راستای معرفت‌شناسی و نظریه‌پردازی‌های فلسفی، شکل گرفته و پرورده شده، و سپس اندیشه‌ی "زیبایی: به عنوان ارزشی ذاتی" آشکار شده و به سده‌های میانی رسیده، در این سده‌ها، ابعادی درونی- معنوی یافته و کم‌کم متوجه حوزه‌های "نبوغ"، "آفرینش هنری" و "نیروی تخیل" شده و به سده‌های نوین رسیده است.

به باور اومبرتو اکو اگر زیبایی از دید زیبایی‌شناسان سده‌های باستانی و بنیان‌گذاران هنرهای کلاسیک یونانی- رومی گوهری طبیعی با مضمونی بیرونی بود و در عالیترین شکل خود، در زیباییهای فیزیکی طبیعت و انسان متبلور و متجلی می‌شد، زیبایی در سده‌های میانی گوهری درونی بود و مضمونی باطنی داشت. وجه غالب زیبایی از دید زیبایی‌شناسان این دوره، زیبایی معنوی، اخلاقی و روحانی بود. از دیدگاه آنان زیبایی فیزیکی طبیعت و انسان بازتابی از زیبایی متافیزیکی دنیای متعالی معنویات بود که به تدریج و با گذشت زمان، بفعد زمینی آن به بفعدی آسمانی و بفعد ناسوتی آن به بفعدی لاهوتی ارتقا پیدا کرد. مقوله‌ی زیبایی در روند تاریخی تکامل مفهومی- مضمونی، از بطن احساسهای روزمره و تجربه‌های موجود در وضعیت زندگی زمینی جوشیده و به تدریج در درازای تکامل تاریخ طولانی خود به چیزی ناملموس، روحانی و عقلانی تبدیل شده، سرشتی متافیزیکی پیدا کرده و معنایی متعالی یافته است. به نظر اومبرتو اکو از دید این زیبایی‌شناسان، زیبایی مفهومی قابل درک است که در هماهنگیهای اخلاقی، آمیخته با شکوهی متافیزیکی تجلی می‌یابد. این مفهوم بدون داشتن بینش روحانی از انسان و جهان ادراک‌پذیر نیست، و برای داشتن چنین ادراکی باید با آن همدلی مثبت و همپوشانی پویا وجود داشته باشد، تا قابلیت برخورداری از ذهنیت و حساسیت ویژه‌ی آن ایجاد شود. به نظر اومبرتو اکو اگر در دورانهایی از تکامل تاریخی، زیبایی به عنوان مفهومی فرابشری و مقوله‌ای مربوط به صفات ملکوتی- ایزدی درک می‌شد و ارتباط چندانی با مفهوم هنر نداشت، و اگر در این دوره‌ها، هنر و زیبایی در دو مسیر جداگانه و ناهم‌سو پیش می‌رفتند، ولی به تدریج این دو مسیر به سوی هم گراییدند و در یک همگرایی دوجانبه، سرانجام به هم پیوستند و با هم یکی شدند، به طوری که امروزه زیبایی به یکی از مقولات بنیادی هنر تبدیل شده و زیبایی‌شناسی شاخه‌ای از هنر شناسی به شمار می‌رود.

 اومبرتو اکو بر این گمان بود که برای درک تکامل مفهوم و مضمون زیبایی، در طول تحول تاریخی‌اش، باید از حساسیتی ظریف برخوردار بود، و باید توانا به نشان دادن واکنش شدید، شاداب و بدیع، نسبت به دنیای طبیعی، با تمام مشخصه‌ها و ظرفیت‌های زیبایی‌شناسانه‌ی موجود در آن بود. با داشتن حساسیتی خودجوش در برابر زیباییهای طبیعی و هنری می‌توانیم خود را در سطحی به مراتب والاتر از سطح ادراک ذهنی سنتی همگانی قرار دهیم.

 اومبرتو اکو بر این باور بود که در دوره‌هایی از تکامل تاریخی، زیبایی ادراک‌پذیر در تجربه‌ی انسانی، واقعیتی اخلاقی- روانی بوده و در روند تاریخی پیش‌رفت خود، بحثهای مربوط به زیبایی "نامحسوس" موجب پیدایش و پردازش نظریه‌هایی درباره‌ی زیبایی "محسوس" شده است. به نظر او، بین این دو موضوع وجههای تشابه و تناسب گوناگونی وجود داشته و حوزه‌هایی برای برهم‌کنش متقابل موجود بوده که منجر به نتیجه‌گیری‌هایی می‌شود که ما را قادر می‌سازد تا به کمک یکی، نظریه‌هایی برای دیگری بپردازیم. به باور او، قلمرو زیبایی‌شناسی، در دوره‌های گذشته، به مراتب گسترده‌تر و عامتر از امروز بوده، به گونه‌ای که زیبایی وجودشناسانه با مفهومی متافیزیکی، اغلب موجب برانگیختن توجه و علاقه‌ای ژرف به زیبایی موجودها شده، و در راستای این زیبایی، گرایش و والایش به سوی زیبایی هستی (زیبایی هستی‌شناسانه) و زیبایی هستی‌بخش، امتداد یافته، و به کشف زیباییهای هرآن‌چه هست و هستی دارد، تکامل یافته است. به باور اومبرتو اکو، در کنار تمام نظریه‌هایی که زیبایی را امری فرازمینی می‌پنداشتند، گونه‌ای سلیقه‌ی حسی رایج هم وجود داشته که به طور انحصاری متوجه انسان عادی و زندگی زمینی او بوده و به زیباییهای فیزیکی- طبیعی او در زندگی معمولی پرداخته است.

در ارتباط با پیوند میان دو مفهوم "تقدس" و "زیبایی"، اومبرتو اکو بر این باور بود که در سده‌های میانی این دو مفهوم با هم در پیوندی تنگاتنگ و ارگانیک بوده‌اند و مانند روزگار نوین، این‌چنین از هم دور نیفتاده و با هم بیگانه نشده بودند. بر طبق روایت او، در سده‌های میانی زیبایی‌شناسان بر این باور بودند که هر چیزی که ماهیتی "مقدس" دارد، به شکلی "زیبا" توصیف می‌شود، و به طور متقابل، هرقدر چیزی شکیلتر و زیباتر و خوش‌جلوه‌تر باشد، به طور سرشتی از ماهیت مقدستری برخوردار است. از این دیدگاه "زیبایی درونی" به مراتب از "زیبایی بیرونی" زیباتر و خوشایندتر است، و ارزش و اعتبار بیشتری دارد.

اومبرتو اکو تضاد میان "زیبایی درونی" و "زیبایی بیرونی" را تضادی تاریخی دانسته که ریشه در تضاد بین دو مقوله‌ی "زیبایی پایدار" و "زیبایی ناپایدار" دارد. به گمان او زیبایی پایدار که زیبایی معنوی و آسمانی است، آرام‌بخش و شادی‌زا تلقی می‌شده، و زیبایی ناپایدار که زیبایی زمینی و دنیوی است، باعث ایجاد دلتنگی و ملال و اندوه، و در نتیجه اعتمادناپذیر ارزیابی می‌شده است. زیبایی‌شناسان سده‌های میانه، به روایت اومبرتو اکو بر این باور بودند که زیبایی‌های دنیوی زودگذر و ناپایداراند، و عمرشان حتا از عمر گلهای بهاری هم کوتاهتر است.

از این دیدگاه، "ناپایدار" نمی‌تواند "زیبا" باشد، زیرا افسوس و حسرت به بار می‌آورد و بی‌اعتمادی هم‌راه دارد، و چنین برداشتی گوهر بنیادین نظریه زیبایی‌شناسی سده‌های میانی را تشکیل می‌داده است. این دگرگونی نامحسوس در مفهوم "زیبایی" موضوعی‌ست که پیوسته در فرهنگ سده‌های میانی مشاهده و تکرار می‌شده است. در پس‌زمینه‌ی ناپایداری زندگی و پیروزی مرگ بر آن، می‌توانیم شکلهای گوناگونی از این حالت دلتنگی و اندوه را در ارتباط با زیبایی‌های زودگذر و ناپایدار مشاهده کنیم. بر این اساس در رویارویی با زیباییهای میرا و زوال‌پذیر، به زیباییهای درونی تکیه می‌شده که از بین رفتنی نبوده، و با این اتکا، نوعی امنیت روحی به دست می‌آمده است.

 به روایت اومبرتو اکو، زیبایی‌شناسان سده‌های میانی بر این باور بودند که هرگونه زیبایی، حتا زیبایی سیمای ظاهری و کالبد جسمانی، سزاوار عشق ورزیدن است، و برای اثبات این نظر چنین استدلال می‌کردند که زیبایی صورت ظاهری می‌تواند به روح کسانی که به آن می‌نگرند، صفا و شادابی عطا کند، و بیننده را با لطف و مرحمتی که در باطنش دارد، با طبعی لطیف پرورش بدهد. بنابراین ایده‌آل آرمانی هر انسان زیبایی‌پسندی، داشتن و دیدن روحی زیبا در قالب جسمی زیبا، و سیرتی زیبا در قالب صورتی زیباست.

 اومبرتو اکو به عنوان شاهدی برای تأیید این نظر، نوشته‌ای از "سن برنار" را ارائه داده است:
 "هنگامی که درخشش زیبایی، تمام بخشهای قلب را با حضور خود آکنده می‌سازد، لازم است که به بیرون هم هجوم آورد، درست همانند نوری که ناگهان از میان بیشه‌ای، بیرون می‌تابد، نوری که در تاریکی می‌درخشد، و هرگز نمی‌کوشد تا خود را پنهان کند؛ بنابراین کالبد جسمانی، تصویری از روح است که درست مانند چشمه‌ی نوری تابناک که پرتوهای خود را به هر سو می‌تاباند، از طریق اندامها و حسها، به بیرون تابیده می‌شود، و از طریق رفتار و کردار، گفتار، بیرون و درون، سکون و حرکت، به درخشش خود ادامه می‌دهد."

به این ترتیب، در کانون اصلی بحثهای زیبایی‌شناسانه، متوجه تمرکز این واقعیت می‌شویم که در سده‌های میانی، گونه‌ای احساس زیبایی بشری طبیعی- فیزیکی در کنار زیباییهای معنوی متافیزیکی وجود داشته، و زیبایی‌شناسان آیین‌گرا برای آن ارزشی مثبت و درخور توجه قائل بوده‌اند.

این زیبایی‌شناسان به جهان و تمام چیزهای درون آن با دید زیبایی‌جویانه می‌نگریسته و در همه جا و همه چیز، آثاری از زیبایی و دلپذیری می‌یافته‌اند. برای آنها زر و سیم به خاطر درخشندگیشان، کالبد جسمانی به خاطر زیبایی ظاهری‌اش، و سایر چیزها به خاطر رنگها و طرحها و نقشهای بدیع و جذابشان، و به خاطر هماهنگیهای چشم‌گیر و تضادهای خیره‌کننده‌شان به حدی شگفت‌انگیز زیبا و ستودنی بودند.

خرداد 1385

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا