مرگ همواره با ماست. مرگ همزاد ماست. چه بخواهيم چه نخواهيم در تمام سفرهای زمینی و آسمانی و در تمام پرسهزدنهای بيرونی و درونی همراه ماست، و چه شفيقرفیقیست و چه نيكوهمراهی!
اگر درستش بشناسيم و نيكش دوست بداريم آنگاه بهترين دوست ماست، آموزگاریست كه هزاربار بيشتر و ژرفتر از زندگی به ما درس میآموزد و در ذهن ما تجربه میاندوزد.
مرگ نام حقیقی موجودیست كه نام مستعارش زندگیست. از او نهراسيم. با او همساز و همآواز باشيم، آنگاه به حقيقت خواهيم زيست.
مرگ پایان راه ما نیست، بلکه در هر لحظه از زندگی ما همراهمان است، هماوست که آینده را میمیراند تا از درونش حال را بیافریند و حال را میمیراند تا از درونش گذشته را بپرورد. اندیشههای کهنهی ما به یاری او میمیرند تا از بطشان اندیشههای نو سر برکشند و احساسهای پوسیده به نیروی او جا به احساسهای نونفس میسپارند.
مرگ ما را با خود در مسیر بیانتهای زمان همراهی میکند، گاهی هم پیشرو و رهنمای ما در این سفر فرازمینی بیابتدا و بینهایت است. مرگ هردم یکی از وجودهای درون ما را میکشد تا بر وجود مردهاش وجود دیگری را زنده کند.
از او نهراسیم. با او همساز و همآواز باشیم، آنگاه به حقیقت خواهیم زیست.
بهمن 1382
|