[به مناسبت روز مهرگان]
ایزدمهر در زبان اوستایی "میترا" و در زبان پهلوی "میتر" نامیده میشد. به باور ایرانیان باستان این ایزد پل ارتباطی بین روشنایی ازلی و روشنیهای اینجهانی بود و پرتوهای روشنایی را از جهان ازلی به جهان سپنجی میآورد و به جهانیان هدیه میبخشید. گروهی هم بر این باور بودند که او واسطهی بین آفریدگار و آفریدگان است.
در ایران باستان، پیش از رواج کیش زردشت، میترا بزرگایزد بود و او را به عنوان ایزد ایزدان جهان میپرستیدند. این پرستش در طول تکامل تاریخیاش به کیش مهر (میترائیزم) تکامل یافت که کیش اصلی ایرانیان باستان پیش از ظهور زردشت و رواج یافتن کیش او بود. در آن دوران پرستش میترا تنها محدود به ایرانزمین نبود بلکه در هند هم میترا مقدس بود و پرستش میشد و کیش مهر از کیشهای اصلی آن سرزمین بود.
در هند باستان میترا ایزد دوستی و پیمان بود و هندیها اغلب نام او را با نام ایزد دیگری به اسم "وَرونَه" (به معنی سخن راست) به صورت ترکیب "میتره- ورونه" (میترا- وارونا) به زبان میآوردند و آندو را با هم نیایش میکردند. در متنهای آیینی هندیان باستان این دو ایزد اغلب با صفتهایی خاص بشر توصیف شدهاند و در استورههای این سرزمین چنین روایت شده که آندو سوار بر گردونهای درخشان با سازوبرگ گردونههای بشری بر امور جهان و جهانیان نظارت میکنند و اقامتگاهشان کاخ زرینیست با هزار ستون و هزار در.
میترا در استورههای ایرانی پیش از زردشت فرمانروای کیهان و بزرگایزدی بود که نظم را در جهان ایزدان و آدمیان برقرار میکرد. او پاسدار پیمان و پشتیبان سخن راست بود و با این پاسداری و پشتیبانی نظم و عدالت و سازگاری را در آسمان و زمین و در نزد ایزدان و انسانها برقرار و جهان را به بهترین شکل ممکن اداره میکرد.
در گاتها (گاتها سرودههای آسمانی زردشت و کهنترین منظومهی ایرانیست که از دوران باستان به یادگار مانده است. گاتها کهنترین و مقدسترین بخش اوستاست و در میان یسنا جای گرفته است) مهر(میتره) به معنای عهد و پیمان به کار رفته است. در اوستا مهر از آفریدگان اهورامزدا (=هورمزد = هرمزد) به شمار رفته و ایزد نگهبان عهد و پیمان معرفی شده، به همین سبب ایزد روشنایی هم بوده تا در پرتو روشنایی درست و دقیق ببیند و هیچ چیز بر او پوشیده نماند. همچنین در توصیفش آمده که او دههزارچشم دارد و این استعارهای بوده برای بینایی همهجانگر و تیزبین او و بیانگر این باور که هیچکس نمیتواند حتا کوچکترین خطا و لغزشش را از او پنهان کند و از فرجامش بگریزد. او ایزدی بوده پاسدار و حامی نظم و راستی که بر دیوان دروغ تاخته و آنها را شکست داده است. چون او ایزدیست پاسدار پیمان و پشتیبان راستی و درستکاری، پس از مرگ به داوری روانها میپردازد و هر روز سه بار گرزش را بر بالای دوزخ میچرخاند تا دیوان نگهبان دوزخ کیفری بیش از آنچه گناهکاران سزاوارش هستند، به آنها تحمیل نکنند.
یشت دهم از مجموعهی 21 یشت اوستا (یشت یکی از بخشهای پنجگانهی اوستاست، و شامل سرودهاییست به زبان اوستایی در نیایش و ستایش ایزدان) به نام مهر نامگذاری شده و "مهریشت" نام گرفته است. البته این سرود، همانند تعداد دیگری از سرودهای نیایشی اوستا، به دوران پیش از زردشت متعلق بوده است. در "مهریشت" این باور که مهر ایزد پیمان، پاسدار راستی و پشتیبان نظم است، چنین بیان شده:
"میتره، جنگجوی توانای نیرومند، با نیزهای سیمین، زرهی زرین و شانههای سخت، سر اهرمنزادگان تبهکار و ناکسان بدکار را درهممیکوبد، و از پیش او اهریمن و همهی زادگان و دستپروردگانش ترسان و لرزان واپس میگریزند."
طبق آنچه در مهریشت آمده، میترا کاخی دارد دور از دسترس شب و تاریکی، دور از دسترس بادهای سرد و گرم موذی، دور از دسترس بیماری و تباهی و فساد و پلیدی، و دور از دسترس تمام چیزهای زشت و بدی که زادهی اهریمن و زادگانش است. میترا در گردونهی زرینش که چهار اسب سپید نامیرا میرانندش و نعلشان از سیم و زر است، به پیش میرود. او نخستین ایزدیست که هر سپیدهدم پیشاپیش خورشید نامیرای زرینگردون بر فراز کوههای البرز و بر بالای قلهی کوه هرا (دماوند) میرسد و قلههای زیبای زرگون را فرامیگیرد و از آنجا در مقام بیناترین و تیزبینترین ایزدان بر سراسر سرزمینی که ایرانیان در آن زندگی میکنند، نظارت میکند.
در بندهش (بندهش، به معنای ریشهی آفرینش، نام کتابیست به زبان پهلوی که در آن فشردهای از اوستای ساسانی و زند گردآوری شده و شامل موضوع تکوین جهان و استورهها و افسانهها و باورهای آن دوره دربارهی طبیعت است) دربارهی مهر چنین آمده :
"مهر را خویشکاری به راستی داوری جهانیان کردن است. چنین گوید که "مهر دارندهی چراگاههای فراخ، یک هزار گوش، بیور چشم". او را دارندگی دشتهای فراخ این که اگر به دشت بیبیمی بتوان رفتن و آمدن، از مهر است. او را یکهزار گوشی این که او پانصد مینو کار گوشی همیکنند. او را بیورچشمی این که او را پنج هزار مینو کار چشمی کنند و گویند "ای مهر! این را بنیوش، آن را نیز بنیوش، این را ببین، آن را نیز ببین." هرروز، تا نیمروز، با خورشید بدین کار است و بدین روی است که داور به گیتی تا نیمروز داوری کند. دربارهی مهر این را نیز نامهی دین گوید که "به همهی مفلکها شاه است، زیرا به هرکس و هرچیز برسد، پدید آید" که او را هرمزد فرهمندترین فراز آفرید. از ایزدان مینویی، مینویی هست که با مهرایزد است که همکار مهر است. او را جای میان ماه و خورشید است."
نقش میترا در طول تاریخ و همراه با تکامل اجتماعی به تدریج تغییر کرده است. او که در اصل ایزدی بوده شریک در فرمانروایی جهان و برکت بخشنده و حامی پیمان، در اثر تکامل اجتماعی در جامعهی ایران به تدریج تبدیل به ایزد طبقههای مختلف مردم و پشتیبان و حامی هر سه طبقهی اصلی جامعهی ایران باستان (اشراف و موبدان- فرماندهان ارتش و سپاهیان- تولیدکنندگان و کشاورزان) شد. میترا با گذشت زمان به ویژه ارتباط نزدیکی با کشاورزان و دامداران پیدا کرد و حامی خاصشان شد. در مهریشت میترا با صفت "دارندهی چراگاههای فراخ" توصیف شده و همین صفت به روشنی بیانگر باور زردشتیان باستان به حمایت و پشتیبانی خاص میترا از کشاورزان و دامداران است. سومین آتشکدهی مهم ساسانیان هم آتشکدهی آذر برزینمهر(= مهر بلندپایه) بوده که متعلق به تولیدکنندگان کشاورز بوده و در خراسان قرار داشته است.
یکی از وظیفههای دیگری که میترا در طول تکامل اجتماعی برعهده گرفت حمایت از سپاهیان و ارتشیان بود. چون او پاسدار پیمان و راستی و درستی و نظم بود، پس وظیفه داشت که از پاسداران اینها پشتیبانی کند و مهمترین پاسداران پیمان و درستی و راستی و نظم ارتشیان و سپاهیان ایرانزمین بودند که از این سرزمین که به باور ایرانیان باستان سرزمین راستی و درستی و نظم و پیمان بود، دفاع میکردند. به همین سبب سپاهیان ایرانی در دوران باستان پیش از رفتن به جنگ با دشمنان ایران که به پندار آنها دشمنان راستی و درستپیمانی، و در نتیجه دشمنان میترا بودند، سوار بر اسب به درگاه میترا نیایش میکردند و از او پیروزی و سرفرازی تمنا میکردند.
کوینتوس روفوس- تاریخنویس رومی و نویسندهی کتاب "تاریخ اسکندر"- روایت کرده که شاه ایران پیش از رفتن به جنگ، همراه با سرداران و فرماندهان ارتش، گرداگرد صفهای سپاهیان میگشتند و خورشید و آتش مقدس جاوید را، به عنوان نمایندههای این جهانی ایزدمهر، نیایش میکردند.
در مجموع از آنچه از کیش مهر به جا مانده چنین برمیآید که میترا ایزدی بوده که در ایران باستان، پیش از ظهور زردشت و رواج کیش او، آیین پرستشش کیش رایج اغلب ایرانیان بوده و پیروان این کیش پرستشگاههای فراوانی برای ایزد محبوبشان ساخته و در این مکانهای مقدس او را نیایش میکردند. با ظهور کیش زردشت و رایج شدنش در ایران باستان، به خصوص در دوران ساسانیان، به تدریج از اهمیت کیش مهر کاسته شد و میترا مقامش را به عنوان بزرگایزد به خصوص در نزد طبقات ممتاز- به ویژه اشراف و روحانیان که حاکمان جامعه بودند- از دست داد و تبدیل شد به ایزدی عالیقدر و ستوده از ایزدانی که زیر فرمان اهورامزدا بودند، در ردیف چند ایزد بزرگ دیگر کیش زردشتی. امروزه هم مهر شخصیتی محبوب و والامقام در کیش زردشتی است و پیروان این کیش در گوشه و کنار ایران در روزهای مقدس جشن و نیایش به زیارتگاههای مهر میروند و در آنجا آتش و شمع برمیافروزند و در طی نیایشهایشان نثارهایی به این ایزد بزرگ که نگهبان راستی و نظم و پیمان و دشمن دروغ و ناراستی و بدپیمانی است، تقدیم میکنند.
در دین زردشتی کنونی مهر نقشی بسیار مهم در آیینهای دینی برعهده دارد. نامزدان مقام موبدی در آتشکده و در "پیشگاه مهر" در طی مراسمی آیینی رسماً به حلقهی موبدان تشرف مییابند و در این مراسم به آنان گرز مهر- به عنوان نمادی از وظایفشان در نبرد با نیروهای شر و یاری رساندن به ایزدمهر و اهورامزدا- اعطا میشود. مقدسترین آیینها همه با نیایش مهر اجرا میشود.
ایرانیان باستان ماه هفتم سال و روز شانزدهم هر ماه را به نام مهر نامگذاری کردهاند. روز مهر از ماه مهر (شانزدهم ماه مهر در سال زردشتی= دهم ماه مهر در سال خورشیدی) روز جشن مهرگان است. این جشن پس از نوروز باشکوهترین جشن زردشتیان است. در دوران باستان و پیش از ظهور زردشت و حتا تا مدتها پس از ظهور او و رواج کیش زردشتی، جشن مهرگان مهمترین و مقدسترین جشن و باشکوهتر و مهمتر از جشن نوروز بوده و با آیینهای مقدس شکوهمند و مفصلی به مدت پنج روز برگزار میشده است. البته به تدریج با کمتر شدن اهمیت میترا در برابر اهورامزدا، جشن مهرگان هم اهمیت پیشینش را از دست داد و به جشن آیینی دوم ایرانیان باستان تبدیل شد و مقام نخست را به نوروز داد.
آیین ستایش مهر از طریق سفیران و مسافران و سپاهیان ایرانی از ایران باستان به بابل و آسیای صغیر و ارمنستان رفت و از آنجا با سربازان ارمنی و رومی به اروپا راه یافت و در آنجا به تدریج مهر به صورت خدایی بزرگ درآمد و پرستیده شد و از آیین مهردوستی که در ارمنستان، کاپادوکیه، کیلیکیه و پونتوس گسترش و رواج یافته بود، کیش پرستش مهر (میترائیزم) پدید آمد.
به نوشتهی پلوتارک- تاریخنگار رومی که یک سده پس از میلاد مسیح میزیست- رومیها میترا را توسط دزدان دریایی سیلیسی- یکی از ایالتهای آسیای صغیر- شناختند. این دزدان که با کیش مهر از طریق بابلیها آشنا شده و به آن گرویده بودند، روی کوه المپ، در ناحیهی لیسی- مخفیانه نیایشهای اسرارآمیز این کیش را انجام میدادند و مطابق سنتهای این کیش مراسم قربانی کردن گاو را برپا میکردند. این دزدان دریایی نخستین کسانی بودند که در پراکندن کیش مهر و ترویج آیین میترائیزم کوشیدند. به نظر آپیانوس- تاریخنگار رومی میانهی سدهی دوم میلادی- مهرپرستان رم بازماندگان ارتش مغلوب مهرداد اوپاتور بودند که دزدان دریایی سیلیسی را با اسرار کیش مهر آشنا کردند و این کیش را بین آنها تبلیغ و ترویج کردند.
یکی از کسانی که از او در تاریخ به عنوان آشناکنندهی رومیان با کیش مهر و رواج دهندهی آن در سرزمین روم نام برده شده، تیرداد پادشاه ارمنستان است. او که پیروی کیش مهر بود، در سال 66 میلادی به رم رفت تا تاج شاهی را از نرون دریافت کند. مورخان رومی روایت کردهاند که او خطاب به امپراتور رم گفت:
"من پیش شما آمدهام، گویی که پیش خدای خود آمدهام تا شما را بپرستم، همانگونه که مهر را میپرستم، و چنان خواهم بود که شما اراده کنید، چون شما تقدیر و اقبال من هستید."
همچنین روایت شده که تیرداد نرون را طی مراسمی وارد "محفل مغان" کرد و در آیین ضیافت همگانی همکیشان مهر شرکت داد. با سفر تیرداد و همراهان مهرپرستش به روم، کیش مهر در این سرزمین شناخته و رایج شد و استخدام سربازان مهرپرست ارمنی در لژیونهای رومی سبب پراکنده شدن این کیش در سرتاسر امپراتوری روم شد، به طوری که در زمان کمودوس (192-180میلادی)، مهرپرستی از مهمترین آیینهای دینی این سرزمین بود و این موقعیت تا چند سده دوام یافت. این آیین با آیینهای فراوان دیگر رایج در روم، از جمله آیینهای هلنی و مصری، در تماس و تأثیر متقابل قرار گرفت و و در این روند تغییرات چشمگیری کرد و تکامل یافت و با کیش مهرپرستی رایج در ایران تفاوتهای زیادی پیدا کرد. یکی از این تفاوتها در آثاریست که از این کیش در ایران و روم به یادگار مانده است. در روم از کیش مهر صدها سنگنگاشته به جا مانده ولی تقریباً هیچ متن مکتوبی به جا نمانده ولی در ایران درست برعکس است و در حالی که تنها یک سنگنگاشته به یادگار مانده که نشان از کیش مهر دارد، متنهای مکتوب فراوانی باقی مانده که به این آیین اشاره کرده و دربارهی آن سخن گفته است.
عموماً چنین تفسیر شده که نقشهای برجستهی رومی تصویرهایی از زندگی اولیهی میترا است. به نظر پژوهشگران، پیروان کیش مهر در روم باستان اعتقاد داشتهاند که این ایزد به صورت کودک، از صخرهای متولد شده است. در نقشنگاشتهها او ابزارهای نمادینی را که نمودار وظیفهاش است، در دست دارد: خنجری که با آن روزی گاو نر را خواهد کشت و مشعل آتشی که نماد نوری است که به جهان میآورد و کرهای که نماد فرمانروایی کیهانی اوست.
به باور مهرپرستان رومی در هنگام تولد میترا دو مشعلدار- کوتس و کوتاپتس- حضور داشتهاند. طبق باور آنها یکبار پیروان تشنهی میترا از او تقاضا کردند که برایشان آب فراهم کند. او هم تیری به سمت صخرهای انداخت و برای پیروان تشنهاش سرچشمهای از آب در دل صخره گشود و از آن جویباری از آب گوارا و زلال جاری کرد. در تعداد از سنگنگاشتهها میترا سوار بر اسب و در حال رفتن به شکار ترسیم شده و مار و شیری همراهش هستند. در صحنههای اصلی این نقشهای برجسته، تصویرهایی از مبارزهی میترا با گاو نر ترسیم شده است. میترا گاو نر را که در حال چرا بوده، گرفته ولی گاو خود را رهانده و میترا را به دنبال خود کشیده تا اینکه سرانجام خسته شده و میترا توانسته دوباره او را بگیرد و به غار ببرد و در آنجا او را بکشد. غالباً کشتن گاو به معنی عمل آفرینش تعبیر شده است. نیروهای خیر که به صورت سگ مجسم شدهاند، و نیروهای شر که به صورت مار و کژدم مجسم شدهاند، بر سر چشمهی زندگی- یعنی خون و نطفهی زندگیبخش گاونر- میجنگند. ولی پیروزی خیر در به دست آوردن سرچشمهی زندگی که به صورت خوشهی گندمیست که از دفم گاو قربانی شدهی محتضر سبز شده، تحقق مییابد.
یکی از موضوعهایی که مهرپرستان اروپایی به آن باور داشتند دوستی و همراهی میترا با "سفل"- ایزد روشنایی روز و گرمای خورشید- است. در بعضی از سنگنگاشتههای به جا مانده از باورمندان به کیش مهر، این دو ایزد در کنار هم تصویر شدهاند. به باور این معتقدان، مهر پیش از عروج نهاییاش به آسمان، همراه با "سفل" در آیین ضیافت همگانی شرکت جسته و این ضیافت آیینی در غاری که نماد کیهان بوده، در پیرامون تن گاو نر قربانی شده، برگزار شده و در آن با قرصهای نان متبرک از شرکت کنندگان در ضیافت پذیرایی شده است. این همان ضیافتیست که پیروان کیش مهر آن را همیشه در مراسم آیینی خود تقلید و بازآفرینی میکنند.
نکتهی مهم دیگری که از سنگنگاشتههای به جا مانده دربارهی کیش مهر روشن شده درجهبندی هفتگانهی تشرف یافتگان به این کیش است. این تشرف یافتگان بر حسب میزان اعتقاد و ایمانشان به کیش مهر و درجهی مجاهدت و اخلاصشان در یکی از مرتبههای هفتگانه قرار میگرفتند و با مجاهدت و اخلاص و ایمان بیشتر به مرتبههای بالاتر راه مییافتند. مرتبههای مختلف نماد مراحل صعود روان از طبقات هفت گانهی آسمان بوده است. پایینترین مرتبه یا مرتبهی اول مقام "کلاغ" بود و تشرف یافتگان به این مقام در مراسم آیینی ماسک کلاغ بر چهره میزدند و در نازلترین مکان قرار میگرفتند. مرتبهی دوم مقام "عروس" بود و تشرف یافتگان به این مرتبه همچون عروس با کیش مهر پیمان همسری مییستند و به عقد او درمیآمدند. آنها در مراسم آیینی نیمتنهی زرد کوتاهی که با نوارهای سرخ تزیین شده بود، میپوشیدند و باور رایج این بود که این تشرف یافتگان از حمایت ستارهی زهره (ناهید) برخورداراند. مرتبهی سوم مقام "سرباز" بود. برای تشرف به این مرتبه مؤمن به کیش مهر میبایست برهنه و چشم بسته زانو میزد. در این حال تاجی را که بر نوک شمشیر نهاده بودند، به او تقدیم میکردند ولی او آن را نمیپذیرفت و از قبولش خودداری میکرد چون بر این باور بود که تنها مهر تاج سر اوست و او سرباز مهر در راه راستی و مبارزه برای برقراری درستکاری و درستپیمانی در جهان است. این باور که مهر و پرستندگانش جنگجویان راه راستی هستند باوری بود که مهرپرستان ایرانی و هندی هم به آن معتقد بودند. سه مرتبهی "کلاغ" و "عروس" و "سرباز" مرتبههای ابتدایی کیش مهر بودند. مرتبهی چهارم مقام "شیر" بود که نخستین مرتبه از مقامهای عالی به شمار میرفت. تشرف یافتگان به این مقام در مراسم آیینی- از جمله در ضیافت آیینی همگانی- ماسک شیر بر چهره میزدند و نیمتنهی قرمزی که با نوارهای ارغوانی تزیین شده بود، میپوشیدند. آنها در آغاز تشرف به این مقام با عسل شسته و پاک میشدند. تشرف یافتگان به مرتبهی شیر پس از مدتی کمی ارتقای مقام مییافتند و مراقبت از آتشدان را برعهده میگرفتند. بیلچهی آتش و جغجغهی فلزی مقدس که غالباً در آیینهای رمزآمیز به کار میرود، از ابزارهای خاص نگهبان آتشدان بود و برق از نمادهایش به شمار میرفت. مرتبهی پنجم مقام "پارسی" بود و تشرف یافتگان به این مقام بار دیگر با عسل شستوشو و از آلودگی دور میشدند. دارندهی چنین مقامی را "نگهبان میوه" مینامیدند و خوشهی گندم و داس از نمادهای این مقام بود. مرتبهی ششم مقام "پیک خورشید" بود. این مقام دارای بعضی از نمادهایی بود که نشانهی "سفل" بودند، از جمله تاجی که دارای شعاع است و مشعل و خورشید. تشرف یافتگان به این مقام در مراسم آیینی و از جمله در ضیافت آیینی همگانی در جایگاه سل قرار میگرفتند. مرتبهی هفتم مقام "پدر" بود. تشرف یافته به این مرتبه نمایندهی زمینی مهر بود. دارندهی این مقام در ضیافت آیینی همگانی در جایگاه میترا قرار میگرفت و مسئولیت نظم و آموزش پیروان کیش مهر بر عهدهاش بود. نمادهای خاص این مقام حلقه و عصا و کلاه پارسی بودند. حلقه و عصا دلالت بر نقش آموزشی او داشت و کلاه پارسی بیانگر ارتباطش با میترا بود. او همچنین دارندهی داس زحل (کیوان) بود.
مهر 1391
|