بادبادکم من، میپرم نرم و سبکبال
در آسمانها میروم بالا و بالا
تا دوردست آرزوها.
بازیکنان در جستوخیزم، شاد و خندان
با ابرهای مهربان شوخ و بازیگوش
هستم همآغوش.
من با نسیم آهسته و آرام میرقصم
با هم به نجواییم و در رازونیازی گرم
غرق نوازش میکند روی مرا با دستهایش نرم.
در آسمان همبازیام هستند گنجشکان
همراه من در حال گردش سارهای پرهیاهویند
با من به بحث و گفتوگو سرگرم قمریهای پرگویند.
با چشمهای باز در حال تماشایم
میبینم از آنجا زمین و هرچه در آن است
هر زشت و زیبا را که در آن هست پیدا یا که پنهان است.
با حیرت و حسرت تماشا میکنندم
چشمان غرق شور و شوق آرزومندان پرواز
آن چشمهای خیره بر من در میان آسمان بیکران آبی دلباز.
بادباکم من، عاشق بالاروی و اوجگیری
سرگرم پروازم در آفاق بلند آرزوها
هست آشیانم بر فراز آسمان آبی رؤیا.
شهریور 91
|