نگاه کن به ابرهای رهسپار در میان آسمان بیکران
که میروند گاه تند و باشتاب
و گاه کند و بیشتاب
سپید همچو دستههای قو
درون آبهای آبی فضا شناکنان
مسافران بیتوقفاند
که از سفر نمیشوند سیر و خسته هیچوقت
مدام
به سوی شهرهای دوردست این جهان روانهاند
به سوی دشتهای تشنهکام
به سوی کشتزارهای پرعطش
به سوی بیشههای خشکلب
روانهاند و میروند گاه تند و گاه کند
به شوق اینکه بر فراز خاک تشنهای به هم رسند
به اشتیاق اینکه عاقبت یکی شوند
فشرده در هم و فروشده به کام هم
و یکدل و یگانه جان و تن
به سوی چشمهسار بخششی گرانبها و زندگانیآفرین به ما زمینیان روند
و بارشی پر از طراوت و ترانه سر دهند.
نگاه کن به آسمان باردار مهربان و دلگشا
نگاه کن به ابرها...
شهریور 91
|