نخستین کنسرت و نخستین بررسی انتقادی موسیقی در ایران
1391/5/2

در سال ۱۳۱۳ "ارکستر سمفونیک بلدیه" به رهبری غلام‌حسین مین‌باشیان به طور رسمی آغاز به کار کرد. این ارکستر حدود چهل نوازنده داشت که عده‌ای از آنها نوازندگان خارجی و بقیه هنرآموزان و هنرجویان هنرستان موسیقی و نوازندگان آزاد ایرانی بودند. نخستین کنسرت این ارکستر در روز جمعه سیزدهم مهرماه سال ۱۳۱۳، به مناسبت جشن هزاره‌ی فردوسی، در سالن نکویی (سینما همای سابق)، به رهبری مین‌باشیان برگزار شد و با استقبال پرشور دوستداران موزیک و تآتر روبه‌رو شد. این کنسرت به صورت ترکیبی از موسیقی، تآتر، باله و آواز گروه کر بود. برنامه‌ی این کنسرت "سه داستان شاهنامه" بود که تنظیم متن آن از عبدالحسین نوشین و موسیقی آن ساخته‌ی مین‌باشیان بود. موسیقی کنسرت توسط خوانندگان گروه همسرایان نیکل قلندریان که نخستین گروه کر ایرانی بود، همراهی می‌شد. موسیقی کنسرت ترکیبی از موسیقی کلاسیک و مارشها و والسهای وینی با موسیقی ضربی ایرانی بود. در مجموع در این کنسرت حدود هفتاد هنرمند شامل بازیگر، آوازه‌خوان، نوازنده و رقصنده بر صحنه بودند که گروهی عظیم و در نوع خود بی‌نظیر بود و تا آن زمان هیچ‌کس چنین جمع بزرگی از هنرمندان را روی صحنه‌ی موسیقی و تأتر ایران ندیده بود، و تا سه دهه‌ی بعد هم ندید. بازیگران اصلی نمایشها نوشین، لرتا و آرا بودند.
داستان اول داستان "زال و رودابه" بود. نقش زال را آرا و نقش رودابه را لرتا بازی می‌کرد و گروه کر "آواز پرستندگان" را می‌خواند.
داستان دوم داستان "رستم و قباد" بود. نقش رستم را نوشین و نقش قباد را آرا بازی می‌کرد. در این قسمت دو سرود دل‌نشین توسط گروه همسرایان اجرا شد: "سرود می" و "سرود پهلوانان".
داستان سوم داستان "رستم و تهمینه" بود. نوشین در نقش رستم و لرتا در نقش تهمینه بازی می‌کرد. در پایان این قسمت، گروه همسرایان سرود "همیشه نگهدارت یزدان باد" را اجرا کردند و کنسرت با رقص خانم سپهر بر روی یک قطعه موسیقی ضربی به پایان رسید.



نخستین بررسی انتقادی نمایش و موسیقی هم در همین سال و بر روی همین کنسرت نوشته و منشتر شد و نویسنده‌ی این نقد کسی نبود جز بزرگ علوی که بررسی انتقادی خود را با عنوان "هنر نو در ایران"، با نام مستعار "ف.ن" در مجله‌ی دنیا- شماره‌ی۷، انتشار داد. بزرگ علوی در مقدمه‌ی نقد خود چنین نوشته است:
"تآتر از صنایع ظریف است که حالت حاضره‌ی آن از غرب به ایران انتقال می‌یابد. نفوذ تآتر در هنر، نظیر نفوذ فیلم، اتومبیل، راه آهن و سایر شعب تمدن است. هنرمند ایرانی از اروپایی تقلید می‌کند و در توده سلیقه تولید می‌نماید. سلیقه‌ی توده، دوباره در هنرمند تأثیر متقابل می‌کند و او را مجبور به کار هنری عمیق‌تر می‌نماید. این تکامل مرتباً جلو می‌رود. یک نمونه از هنر جدید در ایران، سه داستان از شاهنامه بود که ذیلاً تشریح می‌شود: سه داستان از شاهنامه جمعه سیزده مهر ۱۳۱۳، تنظیم عبدالحسین نوشین، موزیک از غلامحسین مین باشیان."
در مورد موسیقی کنسرت، بزرگ علوی چنین اظهار نظر کرده است:
"موزیک، من نمی‌دانم که ایرانی بود یا فرنگی، من می‌دانم که موزیک بین المللی بود و من حظ کردم. شاید توده‌ی مردم از این موزیک خوششان نیاید، اما این تقصیر مین‌باشیان نیست، باید سطح فکری و ذوقی مردم را بالا آورد تا از این موزیک لذت ببرند؛ و شاید این کار مین‌باشیان اولین قدمی بود که می‌شد برای بالا بردن سطح ذوقی مردم برداشت."
در مورد متن نمایش، بزرگ علوی چنین داوری کرده است:
"شاید بزرگترین استادی نوشین در انتخاب این نمایش همین بوده است که او از شاهنامه‌ی فردوسی تآتر اقتباس نکرده است، چنان که عده‌ای این کار را کردند و از عهده برنیامدند. او سه تابلو درست کرده است. داستانهای شاهنامه به کار تآتر نمی‌خورد، برای آن‌که در تآتر از همه چیز مهمتر، وحدت و تمرکز موضوع و طرز مکالمه است، در صورتی که در یک موضوع رزمی به این نکات کمتر اهمیت داده می‌شود."
در نقد اجرای نمایش اول بزرگ علوی چنین نوشته است:
"موضوع هم خوب انتخاب شده بود و هم صرف نظر از یکی از پرستندگان که بالاخره کلمه‌ی "مستمند" را نتوانست ادا کند، خوب بازی شده بود. چراغ دست دربان یک کمی معمولی بود. اما غریب آن‌که لرتا آن شب اصلاً لهجه‌ی ارمنی نداشت. آیا در اثر ذوق لرتا و یا در اثر پشتکار نوشین؟
اجرای داستان دوم را بزرگ علوی چنین داوری کرده است:
"اگر من دیوارهای نمایشگاه نکویی و دکور را نگاه نمی‌کردم (بله، دکور سه پرده می‌توانست بهتر باشد با وجود زحمات کارل برون) و چشمهایم باز نبود، می‌توانستم تصور کنم که سرود می و سرود پهلوانان را در یک تآتر فرنگ می‌شنوم. خوانندگان قلندریان آبرومند بودند."
ارزیابی بزرگ علوی از اجرای داستان سوم هم به این صورت است:
"چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
وقتی که نوشین این شعر را از پشت پرده گفت، بدن من لرزید. این‌قدر در صدای او حزن و قدرت بود.
اما رقص منتهای خانم سپهر و هم موزیک این رقص، روی‌هم‌رفته وصله‌ی ناجوری بود. این رقص بیشتر اسلوب مصری داشت. آهنگ آن شبیه صدای دنبک بود.
اما نوای آخر، همیشه نگهدارت یزدان باد، خستگی را از تن آدم درمی‌آورد."
ارزیابی پایانی بزرگ علوی درباره‌ی این کنسرت چنین بوده است:
"لازم نیست گفته شود که اداره‌ی این تآتر صرف نظر از اشکالات معنوی، چقدر اشکالات مادی داشته است. حاضر کردن قریب ۷۰ نفر آرتیست و رقاص و آوازه‌خوان و موزیکچی در محیطی که هیچ‌یک از این شغلها مستقل و رسمی نیست معلوم است چقدر مشکل است...
این اولین تآتری بود که در ایران واقعاً می‌شد تآتر نامید که به دست یک دسته جوان بافکر اداره می‌شد. از این جهت ما از موفقیت آنها خوشحالیم."      

بهمن 1388    

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا