نگاهی انتقادی به "سیری در سلوک دولت‌آبادی"
1391/4/27

 متن "سيری در سلوك دولت‌آبادی" نوشته‌ی بهاء‌الدين خرمشاهی كه در شماره‌های 70 و 72 روزنامه‌ی شرق (28 آبان و 1 آذر1382)  در دو بخش و با عنوانهای "هم‌چنان در اوج" و "مهر زمين‌گير" منتشر شد، از نظر شيوه‌ی بررسی و پردازش موضوع آموزنده و جالب توجه است. در اين نوشته با نگاهی انتقادی به بررسی اين متن می‌پردازم.
 نیمی از بخش اول "سيری در سلوك دولت‌آبادی" مقدمه‌ای‌ست طولانی درباره‌ی محمود دولت‌آبادی و آثارش. در اين پيش‌درآمد مفصل، خرمشاهی به بیان مطالبی پراكنده درباره‌ی ترجمه‌ی آثار دولت‌آبادی به زبانهای ديگر، آشنایی‌اش با نويسنده‌ی "سلوك"، دو شعری كه برای دولت‌آبادی و كليدرش سروده، نقدها و بررسیهایی كه بر آثار ديگر دولت‌آبادی نوشته يا ديگران نوشته‌اند، پرداخته كه ربطی به "سلوك" و سیر در آن ندارد.
 خود نويسنده هم به طولانی بودن مقدمه‌اش در اين پيش‌درآمد اعتراف کرده و نوشته: "نمی‌دانم بايد دريغ داشته باشم يا نه كه "اشاره" قدری طولانی شد، و به واقع قصد درازگويانویسی ندارم."
پس از ورود به اصل نقد، خرمشاهی هدف از سیرش در "سلوک" را بررسی سه جنبه‌ی مهم این رمان شمرده و به تحليل اين سه جنبه پرداخته است. اين جنبه‌ها، به نظر او، عبارت‌اند از:
صناعت يا تكنيك سلوك ـ شيوه‌ی بيان در سلوك ـ نثر سلوك.
 در بحث صناعت و تكنيك "سلوك" كه نيمه‌ی دوم بخش اول متن را به خود اختصاص داده، بخش عمده‌ای از مطلب در اين باره است كه آيا "سلوك" رمان است يا داستان كوتاه ف بلند يا نوول يا نوول كوتاه (نوولا)؟ آيا داستان است يا ناداستان يا ضد داستان؟ در اين قسمت هم بخش عمده‌ی نوشته تعريفها و كلياتی حاشيه‌ای‌ست و ربط چندانی به "سلوك" ندارد.
 اين بخش با توضیحی كوتاه درباره‌ی شخصيت راوی "سلوك" به پايان رسیده و باز قسمت اصلی اين توضيح به اين اختصاص دارد كه آيا راوی قهرمان است يا ناقهرمان يا ضد قهرمان؟
 در آغاز بخش دوم، خرمشاهی به بررسی ساير شخصيتهای رمان "سلوك" پرداخته و در چند جمله‌ی کوتاه و  مختصر آنها را معرفی کرده است. معلوم نيست 6ـ7 دختری كه او در خانه‌ی سنمار يافته، چه كسانی هستند، چون طبق آن‌چه در رمان "سلوك" بیان شده، سنمار جز مهاما، بيشتر از  دو دختر شوهر نكرده‌ی دیگر به نامهای فزه خاتون و فخيمه در خانه نداشته است.
 در بررسی شخصيتهای رمان "سلوك"، شخصيتهای مهمی چون پيرمرد ناشناس و مرموزی كه در آغاز رمان در سايه راه می‌رود و در پايان آن درون انبوهی از مه كم‌رنگ ناپديد می‌شود، خانواده‌ی قيس (به خصوص پدر و مادرش)، آصف (دوستش) و استاد ظريف شمشيرساز از قلم افتاده‌اند.
در بررسی "سلوك" از جنبه‌ی "شيوه‌ی بيان"، خرمشاهی اشاره‌ای کلی و مختصری به شيوه‌ی بيان "سلوك" کرده و خیلی زود سر و ته مطلب را به هم آورده است. او با نگارش اين جمله كه "به جای توضيح تفصیلی "بيان و لحن" بهتر است مثال بياورم"، به ذكر مثالی طولانی و فاقد هرگونه توضيح و تحليل از متن "سلوك" پرداخته، نمونه‌ای كه یک‌چهارم حجم بخش دوم متن را اشغال كرده است.
 تنها توضیحی كه خرمشاهی درباره‌ی اين جنبه از بررسی‌اش داده، اين چند جمله است:
 "به راستی تحليلها و توصيفهای روان‌كاوانه و روان‌شناختی از سلوك از ارجمنديهای اين داستان/ناداستان است كه در تلفيق سبكها و شگردها و چندراويانه و چندصدایی در هم تنيده و نگرش تيز و نگارش تازه، هم‌پا و هم‌‌تای قويترين و غنيترين رمانهای كلاسيك نوين و داستانهای جديد جهانی و ايرانی (نه لزوماً رمان نو يا فقط  ناداستان‌ها) است.
 در بررسی جنبه‌ی نثر هم خرمشاهی به جای توضيح و تحليل ويژگيهای نثر "سلوك" با اين جمله كه "به جای داد سخن دادن بهتر است نمونه نقل كنم"، به رونویسی شانزده نمونه از نثر "سلوك"، بدون هیچ‌گونه توضيحی پرداخته، و ذكر اين نمونه‌ها حدود یک‌سوم اين بخش را پر كرده است.
 در مجموع بايد گفت كه خرمشاهی به جای بررسی و تحليل رمان "سلوك" بيشتر به بیان مطالب حاشيه‌ای و كليات پراكنده‌ی نه چندان مرتبط به رمان پرداخته و درباره‌ی رمان حرف چندانی نزده، آن‌جا هم كه به "سلوك" پرداخته، بيشتر به نقل قول و نمونه بسنده كرده و كمتر وارد تحليل و بررسی رمان شده است.

آذر 1382

نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا