رایجترین تقسیمبندی هنرها به صورت زیر است:
۱- هنرهای مکانی یا ایستا، شامل نقاشی- مجسمهسازی، معماری و...
۲- هنرهای زمانی یا پویا، شامل ادبیات- موسیقی و ...
۳- هنرهای زمانی- مکانی، شامل تآتر، سینما، باله، اپرا، سیرک، واریته و ...
گروه نخست هنرهایی هستند که دیداریاند و با چشم قابل دریافتند. گروه دوم هنرهای شنیداریاند و با گوش قابل دریافتند. گروه سوم هنرهای شنیداری- دیداریاند و با چشم و گوش قابل دریافتند.
این تقسیمبندی بر این مبنا انجام شده که چشم و گوش دو ابزار حسیاند که آنچه دریافت میکنند محتوای فکری بیشتری نسبت به حسهای دیگر دارد. این دو ابزار بیشترین نقش و دخالت را در برقراری ارتباط انسان با جهان و بیشترین تأثیر را در ادراک و دریافت بشر از واقعیتهای پیرامونش دارند.
تمام حسهای بشر در شناخت او از جهان تا حد معینی دخالت دارند ولی ادراک هنری انسان از جهان کمتر به حسهای بویایی و چشایی و بساوایی، و بیشتر به حسهای بینایی و شنوایی او مربوط میشود.
این تقسیمبندی همچنین بر این مبنا استوار است که در بعضی از شکلهای هنری، تصویرهای ارائه شده بیشتر سیر زمانی دارند و در زمان امتداد مییابند و در آنها مکان نقش کمتری دارد، ولی برای بعضی دیگر عنصر زمان نقش کمتری دارد و تصویرها بیشتر مکانیاند و در مکانی خاص و در یک لحظه بهتمامی قابل درک و دریافتند، گویی در جایی ثابت قرار دارند و بهطور ایستا دریافت میشوند. البته تمام انواع هنری در کل هم زمانیاند هم مکانی، ولی برای گروهی از آنها اهمیت عنصر مکان و برای گروهی دیگر اهمیت عنصر زمان بیشتر است و این دو دسته در گروههای اول و دوم تقسیمبندی قرار میگیرند. برای هنرهای گروه سوم تقسیمبندی هر دو عنصر زمان و مکان از اهمیت یکسان برخوردارند.
با این وجود، تقسیمبندی بالا سایر جنبههای مهم هنر را در نظر نمیگیرد. به عنوان مثال جنبهی بازآفرینی مستقیم و غیر مستقیم واقعیت و عرضهی آشکار و ضمنی نمودهای واقعیت را در نظر نمیگیرد. حالآنکه بعضی از انواع هنرها به لحاظ طبیعت خود، ما را با تصویرهای بیواسطه، مستقیم و آشکار واقعیت هنری و موضوع خود آشنا میسازد- مانند نقاشی، مجسمهسازی و معماری- ولی در بعضی دیگر از انواع هنرها، بازآفرینی واقعیت هنری غیر مستقیم، ضمنی و تبعی است- مانند ادبیات و موسیقی- و اگر از این دیدگاه بخواهیم هنرها را تقسیمبندی کنیم، میتوانیم آنها را به دو گروه هنرهای تصویری و هنرهای بیانی تقسیمبندی کنیم.
مفهومهای تصویری و بیانی مفهومهایی قابل تفسیر و تأویل هستند. به بیان دقیقتر هر هنری به عنوان عامل مادی کننده و عینی کنندهی سرشت ذهنی و معنوی اندیشهها، احساسها و عاطفههای انسانی، هم تصویری و هم بیانی است. با این دید، تقسیمبندی شکلهای هنری به هنرهای تصویری و هنرهای بیانی چندان دقیق و منطقی نیست. با این وجود، وقتی شکلهای هنری را به این ترتیب تقسیمبندی میکنیم، مفهومهای تصویری و بیانی معناهای دگرگونی پیدا میکنند. مفهوم دقیقتر این تعبیرها در پاسخ به این پرسش مشخص میشود که آیا هنر مورد نظر، تصویرهای زندگی را به طور مستقیم ترسیم میکند یا نه. اگر به طور مستقیم ترسیم کند، هنر را تصویری مینامیم؛ و اگر به طور غیر مستقیم و به شکلی تعمیم یافته و کلی و دارای بار قوی و مؤثر عاطفهها، احساسها، اندیشهها و دریافتهای باطنی تصویرهای زندگی بازتاب دهد، هنر را بیانی مینامیم.
البته این تقسیمبندی، همانند هر نوع تقسیمبندی دیگری، نسبی و مشروط است؛ زیرا نمیتوان از هنری سخن گفت که به طور کامل و خالص تصویری یا بیانی باشد؛ و در تمام شکلهای هنری، این هر دو ویژگی به صورت درهمآمیخته و ترکیبی یافت میشود. در واقع، هر اثر هنری از ابزارهای بیانی و تصویری، کم و بیش و تا حد معینی، استفاده میکند. با این تعبیر، به کار بردن اصطلاح هنر تصویری و هنر بیانی به معنای تسلط کاربرد گروهی از ابزارها بر گروه دیگر است. در هنرهای تصویری تصویرهای مستقیم نقش غالب و مسلط را ایفا میکنند و در هنرهای بیانی تصویرهای غیر مستقیم که سرشار از بار تصورات عاطفی- حسی- فکری اند، نقش برتر را دارند.
هنرها را از دیدگاههای دیگر هم میتوانیم تقسیمبندی کنیم. بعضی از این تقسیم بندیها عبارتند از: هنرهای دیداری و غیر دیداری، هنرهای ساده و ترکیبی، هنرهای کارکردی و غیر کارکردی، هنرهای مفهومی و غیر مفهومی، هنرهای یکمنظوره و چندمنظوره، هنرهای کاربردی و محض.
هر کدام از این تقسیمبندیها شرایط و محدودیتهای خاص خود را دارند و نسبی و مشروط هستند. با این وجود، تقسیمبندی هنرها از هر دیدگاه و بر مبنای هر معیاری سودمند و مفید است، چراکه کمک میکند تا جنبههای خاص هر یک از شکلهای هنری برجسته و ممتاز شود. همچنین نظامهای طبقهبندی شده کمک میکنند تا پیوندهای متقابل و برهمکنشهای گوناگون هنرها دقیقتر مطالعه شوند و ارتباطهای متقابل و نسبت هنرها با هم واقعیتر نموده شوند ، در نتیجه به هنرمند و هنرشناس در ایجاد روشهای ممکن و گوناگون ترکیب و درهمآمیزی هنرها و ایجاد سنتزهای قوی و چندکارکردی از آنها در سطحهای عالیتر کمک میکند.
آبان 1381
|