منیره |
|
|
|
من قایقم نشسته به خشکی
فریاد میزنم
چقدر فریادهای نیما پر از درد و انسانی است. ممنون آقای عاطف راد |
مهدی عاطفراد |
|
|
|
سلام منیره خانم گرامی. سپاس برای لطفتان. |
مهدی عاطفراد |
|
|
|
سلام اقارضا. سپاس. |
سیما |
|
|
|
فریاد میزنم
من چهرهام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست
یک دست بیصداست.
من، دست من، کمک ز دست شما میکند طلب
فریادی که همیشه بی پاسخ مانده.
عالی بود. تشکر فراوان |
مهدی عاطفراد |
|
|
|
سلام سیما خانم. حق با شماست. بسیار فریادهاست که بی پاسخ مانده. سپاس. |
نامجو |
|
|
|
بررسی جالب و آموزنده ای است. ممنون از شما. |
مهدی عاطفراد |
|
|
|
نامجوی گرامی، سپاس از لطفتان. |
فریده |
|
|
|
با قایقم نشسته به خشکی
فریاد میزنم:
وامانده در عذابم انداخته است
در راه پرمخافت این ساحل خراب
و فاصلهست آب
امدادی، ای رفیقان! با من."
شاهکار است. |
.قسمت هاي ستاره دار بايد پر شوند * |
|