نیما، چراغ و یار چراغ‌افروز
1400/11/1

سال ١٣٢٩ برای نیما، سال چراغ بود، چراغی که بیشتر وقتها روشن بود و روشنگر، گاه فروزان بود و دل‌افروز، گاه سوسویی امیدانگیز می‌زد، گاه نومیدانه در حال پت پت کردن و کشیدن نفسهای آخر زندگی و روشنگری بود، گاهی هم از نفس افتاده بود و سرد و خاموش...


جایگاه زمستان در شعر نیما
1400/10/1

در مجموعه‌ی شعرهای نیمه‌آزاد و آزاد نیما، زمستان حضوری کم‌رنگ و ناچشم‌گیر دارد و به ندرت تصویری گذرا از روزها و شبهای سرد زمستان، سوز سرما و برف و بوران آن می‌بینیم. در مجموع می‌شود گفت که کشش نیما به بهار بیش از زمستان بوده است....


ناخوش‌‌احوالی نیما یوشیج
1400/9/1

نیما مردی سالم بود و این سلامت، محصول زندگی در سالهای کودکی در هوای آزاد و طبیعت سالم یوش و از آن پس گذراندن تعطیلات تابستانی و گاه پاییزها و زمستانها در زادگاهش بود. در نامه‌هایش به‌ندرت درباره‌ی بیمار شدنش و عارضه‌های بیماری‌اش یا مراجعه‌اش به پزشک و مصرف دارو نوشته است...


نان در سفره‌ی شعر نیما
1400/8/1

برای نیما نان نماد خوردنی بود. برای همین ، وقتی می‌خواست از خوراکی و خوردنی- یا به زبان خودش از رزق و روزی و قوت- سخن بگوید، از واژه‌ی نان استفاده می‌کرد. خودش هم چون انسانی ساده‌زیست بود، خیلی وقتها خوراکش نان و پنیر بود. در یادداشت روز اول سال ١٣٣٥ نوشت...


هان، ای شب شوم وحشت‌انگیز!
1400/6/31

شعر "ای شب"،  سومین سروده‌ی منتشرشده‌ی نیما است. پیش از آن، مثنوی "قصه‌ی رنگ پریده" را در اسفند سال ١٢٩٩ و قطعه‌ی "منت دونان" را در تیر سال ١٣٠٠ سروده بود. تاریخ سرایش شعر "ای شب!" سال ١٣٠١ ثبت شده است و بر اساس سطر آخر نامه‌ای که نیما در  دوازدهم فرودین سال ١٣٠١ به دوستش، ریحان، نوشت، مشخص می‌شود که او ...


نخستین کتابی که نیما را به دوستداران شعر شناساند
1400/6/31

در نیمه‌ی نخست سال ١٣٠٣، محمدضیا هشترودی که پژوهشگری جوان و ادیبی نوگرا و از دوستان و همفکران نیما یوشیج بود، کتابی منتشر کرد به نام "منتخبات آثار (از نویسندگان و شاعران معاصرین)" و در دو بخش اصلی و متفرقه‌ی کتاب به معرفی شعرهای بیش از بیست شاعر هم‌دوره‌اش پرداخت. او در بخش بزرگی از آن به معرفی و انتشار نمونه‌هایی از شعر نیما یوشیج پرداخت...


شاعری که خوش داشت خورشید باشد
1400/4/31

یادش گرامی، اسماعیل خویی شاعری بود با بلندپروازی‌های خاص خود و خواستهای سترگ و آرزوهای بزرگ که بارز بود و چشم‌گیر، شاعری که خوش داشت خورشیدی باشد تک و بی‌همتا، درخشان و پرتوافشان در آسمان خیال و ذوق...


دوستان نیما: از مانلی تا آیت بیک
1400/2/1

نیما یوشیج در شعرهایش با آدمها سر و کار دارد، از آنها، با آنها و برای آنها می‌گوید و سخن می‌سراید، هرجور آدمی، آدمهای جورواجور، آدمهای جور و آدمهای ناجور، از "پای تا سر شکمان" تا گرسنگان بینوایی که نان خشکی هم به سفره ندارند، از بیکارگان غرق در ناز و نعمت تا زحمتکشانی که با عرق جبین و دستهای پینه بسته در تلاشند...


نگاهی به نوشته‌ی "فرهنگ و دانشگاه چه می‌کنند؟"
1399/10/26

پس از کسروی تا سالها بحث درباره‌ی فرهنگ مسکوت ماند. در نیمه‌‌ی دوم دهه‌ی بیست و اوایل دهه‌ی سی التهابها و تنشهای سیاسی، فرصتی برای پرداختن به مقوله‌ی فرهنگ به صاحب نظران نمی‌داد. در ادامه‌ی دهه‌ی سی هم خفقان ناشی از کودتای بیست و هشت مرداد چنان دهانها را بسته و قلمها را شکسته و...


رنگهای سیاه و سفید در شعر نیما
1399/6/26

در چشم‌انداز تابلوهای شعر نیما یوشیج رنگهای سیاه و سفید جایگاهی چشم‌گیر و نقشی پررنگ دارند که توجه بیننده را به خود جلب می‌کند. سیاهیها و سفیدیها، گاه هر یک به تنهایی و گاه در کنار هم، و گاه به صورت درهم- به رنگ ابلق- در جای جای بعضی از این تابلوها به چشم می‌خورد...


صفحات: |1| |2| |3| |4| |5| |6| |7| |8| |9| |10| |11| |12| |13| |14| |15| |16| |17| |18| |19| |20| |21| |22| |23| |24| |25| |26| |27| |28|
نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا