فیفی جون- نوه خالهی عیال محترمهی مکرمه- عشق خانوم مهندس شدن داشت. هر دو پایش را هم کرده بود توی یک کفش که میخواهد مهندس عمران شود. اما چون حال و حوصلهی درس خواندن برای کنکور و شب نخوابیدن و دود چراغ خوردن را نداشت، راه میان بر- یا به قول خودش شرتکات- را انتخاب کرد، یعنی با هزار تا فوت و فن دلبری و لوندی که استادش بود، یکی از آقمهندس های بختبرگشتهی آشنای عمران را خاطرخواه خودش کرد و... |