فروغ! حرف بزن
1391/11/30
فروغ! حرف بزن.
تویی که می‌آیی از دیار عروسکها
تویی که می‌آیی
"از زیر سایه‌های درختان کاغذی
در باغ یک کتاب مصور...

سیاوش جان!
1391/11/19

چرا از همرهان در فصل دم‌سرد و فراق‌آیین حرمان دور گردیدی؟ سیاوش جان!
چرا پیوند دیرین رفاقت را گسستی و رفیقان را رها کردی؟
چرا رفتی چنین بشتاب؟
چرا تنها نهادیمان؟
دریغ‌آکند و حسرتناک...


رها کن مرا
1391/11/4
رها کن مرا، ای دو دستت نسیم نوازش!
رها کن مرا، ای نگاهت افقهای آبی خواهش!
رها کن مرا، ای صدای تو در جویبار عطش شور شارش!
رها کن مرا تا شوم در مسیر رهایی اندیشه جاری
...

آلودگی هوا
1391/10/22
ای داد از این
دود غلیظ مهلک و ذرات مرگبار
فریاد از این
آلودگی گند نفس‌گیر
از سرب و سولفور
...

نیما!
1391/10/13
نیما! نمرده‌ای، نه، هرگز نمرده‌ای
همواره زنده‌ای
در شعرهای شب‌زده‌ی صبح‌خواه خود
با آن زبان زنده‌ی برخاسته ز دل
در نامه‌های راهگشایت...

یلدا
1391/9/30
یلدا شب جدایی و تنهایی‌ست
این است راز آن‌که دراز است و دیرمان
این دل‌سیاه شام نفس‌گیر سخت‌جان.
...

یلدا
1391/9/30
یلدا!
ای دیرپاترین شب دنیا!
تو زادروز نوری و میلاد مهرشید
آبستن ستاره‌ی امید...

آنان سه تن بودند
1391/9/14
آنان سه تن بودند از شهر شقایق
آنان سه تن بودند از بی‌مرز مشرق
تا بی‌کران آرزو رفتند و رفتند...
پرواز کردند
در جست‌وجوی روشنی گشتند و گشتند...

باور نمی‌کنم
1391/9/3
باور نمی‌کنم که تو، ای مهربان‌ترین!
دیگر برای ما
- یاران شب‌نشین-
آواز آفتاب نمی‌خوانی
با ما سخن ز روز نمی‌گویی...

مکالمه‌ی شبانه‌ی جمشیدشاه با کاوه‌ی آهنگر
1391/9/3
شبی که کاوه‌ی آهنگر، آن پیر دلاور
به بستر رفت با این فکر در سر
که چون فردا شود صبح امیدانگیز تابان
برآید از فراز قله‌ی البرز خورشید جهان‌افروز خندان
به قصد دادخواهی و براندازی بنیاد ستم از خواب برخیزد...

صفحات: |1| |2| |3| |4| |5| |6| |7| |8| |9| |10| |11| |12| |13| |14|
نقل آثار این وبسایت تنها به صورت لینک مستقیم مجاز است. / طراحی و اجرا: طراحی سایت وبنا